12) پناهگاه
فؤاد جرداق مسيحى مىگويد:هر گاه دشواريهاى زندگى به من رو مىآورد و از رنج روزگار آزرده مىشوم به آستان على عليه السلام از اندوه خود پناه مىبرم زيرا او پناهگاه هر ماتمى است، او بر ستمكاران همچون رعد و برشكست خوردگان ياورى دلسوز و مشفق است.
ز شهر كوفه بگوشم رسد نواى على
سكوت مطلق و شبهاى كوفه ميدانند
برو به كوفه و ده گوش دل به ظلمت شب
زخطبه هاى على، دل به لرزه مىافتد
ولىّ اعظم حق را ستمگران كشتند
به تيغ غيرت او زنده شد شريعت حق
كه شرط دين محمد، بود ولاى على
غريو غربت و آواى گريه هاى على
كه چاه بود و غم و اشك هايهاى على
ز چاهها بشنو، بانگ ربّناى على
بليغ تر ز على كيست، جز خداى على
مگر چه بود بجز عدل، مدّعاى على
كه شرط دين محمد، بود ولاى على
كه شرط دين محمد، بود ولاى على