9) درويش على
مرحوم ملا محمّد جيلانى (رحمة الله عليه) نقل نمود:درويشى بود بنام على كه مدت هفت سال در ايوان پشت سر نجف اشرف در زمستان و تابستان در يكى از هجره ها بسر مىبرد. و گاهى بكربلاى معلى پياده مىرفت و زيارت كرده و قدرى خاك مىآورد و مهر مىساخت و بزوار كه بزيارت حضرت مىآمدند بآنها تواضع مىنمود و مُهر نماز تربت آقا سيد الشهدا مىداد و مردم نيز باو پول مىدادند. باين وسيله مبلغ هشت نه تومان جمع نموده و در جائى پنهان نمود.اتفاقا درويشى ديگر با او رفيق شد و بر احوال او اطلاع يافت و در فرصت مناسب آن پولها را برداشته و در جاى ديگرى پنهان نمود.درويش على چون بر سر دفينه خود آمد، ديد پولهايش نيست شروع به ناراحتى و اضطراب و ناله كرد و هر چند با آن درويش مبالغه كرد اقرار نكرد آخر الامر تضرع بسيار نمود و گفت يا اميرالمؤمنين يا على مدت هفت سال است كه در اين آستانه ساكنم و پناه به تو آورده ام والحال مرا چنين محافظت نمودى. ظاهرا راضى نيستى كه من در اين مكان باشم.آنگاه تدارك سفر خود را ديد و روانه ايران شد و آن رفيق درويش را هم همراه خود برد. دو فرسخ از نجف اشرف بيرون آمدند ناگهان شيرى درنده پيدا شد و جلوى آنها ظاهر گرديد و غرشى نمود و حمله اى كرد و رفيق درويش را پاره پاره نمود در اين هنگام كيسه زر از بغلش افتاد.شير سر كيسه را بدندان گرفته و آورد در كنار راه گذاشت و رفت درويش زر خود را برداشت و به نجف اشرف مراجعت نمود و در مكان خود ساكن گرديد و مدتى در قيد حيات بود و بعد از فوتش او را در آن مكان دفن نمود.
عليست فلك نجات بشر بموج خطر
عليست واجد انسان كامل الاوصاف
عليست نفس محمد نبى است جان على
على قيام و قعود و عليست صوم صلوات
مرا چه حدثناى على كه وصف وليست
على كه ديده گردون نديده مظلومى
چوآن سپهر جلالت بهيچ دور و زمان
على بروز جزا هم صراط و هم ميزان
زما سوا پى توصيفش الكن است زبان
دو مظهراند بيك جلوه روشن از جانان
عليست كعبه مقصود و قبله دل و جان
زباء بسمله تاسين سراسر قرآن
چوآن سپهر جلالت بهيچ دور و زمان
چوآن سپهر جلالت بهيچ دور و زمان