2) على برتر از اَنبياء - کرامات العلویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات العلویه - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2) على برتر از اَنبياء

حرّه دختر حليمه سعديّه (مادر رضاعى رسول اللّه صلّى الله عليه وآله وسلّم بود كه از شيعيان و دوستداران حضرت على صلّى الله عليه وآله وسلّم بود.) كه زمان پيريش مصادف شد با حكومت استبداد تاريخ حجاج بن يوسف ثقفى كه يكى از سمتگران و خونخواران است و از طرف عبدالملك مروان سردار و حاكم عراق بود و او در زمان حكومتش بسيارى از شيعيان را به شهادت رساند و دهها هزار نفر مردم را هلاك كرد و شيعيان را با وضع بسيار فجيع و دردناكى بشهادت مىرساند.

روزى حجاج حرّه را احضار كرد. حرّه به مجلس حجاج رفت. حجاج به او گفت: شنيده ام كه تو عقيده دارى على بن ابيطالب عليه السلام از ابوبكر و عمر و عثمان برتر و بالاتر است

حرّه گفت: هر كه اين حرف را زده دروغ گفته است. زيرا من عقيده دارم آقا اميرالمؤمنين على عليه السلام نه تنها براين سه نفر بلكه بر تمام پيغمبران بغير از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم برتر و بالاتر و بهتر و با فضيلتر است.

حجاج با شنيدن اين اعتراف جسورانه فرياد زد: واى برتو آيا على عليه السلام از پيامبران اولوا العزم برتر مىدانى حرّه فرمود: من او را برتر و بالاتر نمى دانم، بلكه خداوند او را بر تمام انبياء برتر مىداند و در اين مورد در قرآن نيز گواهى داده است.

حجاج گفت: اگر اين موضوع را از قرآن اثبات كردى نجات پيدا مىكنى وگرنه دستور مىدهم كه در همين مجلس ترا هلاك كنند. حرّه فرمود قبول است و براين عقيده هم هستم و امّا چرا از حضرت آدم آقا على (عليهما السلام) بالاتر است. قرآن كريم مىفرمايد: چون آدم به درخت ممنوعه نزديك شد، خداوند عمل او را نپذيرفت.

امّا خداوند در قرآن خطاب به آقا على عليه السلام مىفرمايد: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه حق است.(1)

در جاى ديگر مىفرمايد: خداوند به آدم فرمود: به درخت نزديك نشويد.(2)

ولى حضرت آدم ترك اولى كرد (ترك اولى گناه نيست بلكه انجام دادن عملى است كه بهتر از آن را مىتوان انجام داد و ترك اولى براى مردم عادى جايز است خداوند انتظار دارد كه انبياء و اولياء(عليهم السلام) هميشه كار بهتر انجام داده و ترك بهتر ننمايند.) و به آن نزديك شد و از ميوه آن چيد، اما خداوند همه چيز دنيا را براى اميرالمؤمنين على عليه السلام حلال كرد، اما حضرت به دنيا نزديك نشد.

اما راجع به حضرت نوح عليه السلام، خداوند در قرآن مىفرمايد: او داراى زنى بدكار و كافر بود (تحريم 3) امّا حضرت على عليه السلام همسرى داشت كه خداوند رضايت خود را در رضايت او قرار داده بود.

اما حضرت ابراهيم عليه السلام، وى بخداوند عرضكرد: خداوندا بمن نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مىكنى، خداوند فرمود: مگر ايمان نياوردى عرضكرد چرا ايمان آورده ام ولى مىخواهم قلبم مطمئن تر گردد و به يقينم افزوده شود.(3)

امّا آقا على عليه السلام فرمود: اگر پرده ها عقب رود تا من غيب را ببينم براى من هيچ فرقى نمى كند و به يقينم افزوده نمى گردد،(4) يعنى بقدرى به قيامت ايمان دارد كه گوئى هر لحظه قيامت را مىبيند.

امّا حضرت موسى عليه السلام، وقتى خداوند به او امر كرد كه براى دعوت فرعون برو، حضرت موسى عليه السلام عرضكرد: مىترسم مرا بكشند، زيرا يك نفر از آنها را كشته ام (5) امّا شبى كه كفّار تصميم گرفتند حضرت رسول اللّه صلّى الله عليه وآله وسلّم را بقتل برسانند و چهل شمشيرزن دور خانه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم جمع شده بودند پيامبر فرمود يا على آيا جاى من مىخوابى آقا على عليه السلام فرمود: آيا جان شما درامان خواهد بود؟ فرمود: بله آقا فرمود جان من بفداى شما و در بستر پيامبر خوابيد و نترسيد.

امّا درباره حضرت عيسى عليه السلام: حضرت مريم (عليها السلام) در عبادتگاه زندگى مىكرد، وقتى وضع حملش نزديك شد، ندا رسيد كه اينجا خانه عبادتست نه زايشگاه، در نتيجه حضرت مريم از مسجد اقصى، بيرون رفت و در بيابان كنار درختى وضع حمل كرد. اما وقتى كه مادر آقا على عليه السلام ايشان را حامله بود، پرده كعبه را گرفت و خداوند را بحقّ مولودش قسم داده در نتيجه كعبه شكافته شد و او در داخل خانه خدا، حضرت على عليه السلام را به دنيا آورد.

حجاج خونخوار و ستمگر بقدرى از اين سخنان مبهوت شده بود كه علاوه بر آزادى او خلعت و پاداشى به او داد.




  • على جانم، على جانم
    ز لطف حضرت سبحان
    جمال حضرت جانان
    على جانم على جانم
    شه والا تبار آمد
    ز كعبه آشكار آمد
    على جانم على جانم
    همه عالم چراغان شد
    تولد، شاه مردان شد
    على جانم، على جانم
    خدا را خود، ولى آمد
    على آمد على آمد
    على جانم على جانم
    على اى جان وجانانم



  • على اى جان جانانم
    ز شوق كعبه شد تابان
    سر آمد شام هجرانم
    على اى جان و جانام
    ولى كردگار آمد
    على ممدوح قرآنم
    على اى جان و جانان
    توگوئى نور باران شد
    كه آمد مهر تابانم
    على اى جان و جانانم
    كه دلها منجلى آمد
    على مولاى مردانم
    على اى جان وجانانم
    على اى جان وجانانم



/ 132