نمايندگان نجران عمدا با لباسهائى پر زرق و برق و زيور آلات وارد مدينه شدند پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم براى مبارزه منفى را در پيش گرفت به اين ترتيب كه وقتى نمايندگان با زرق و برق عجيبى به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيدند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آنها اعتنا نكرد و با آنها سخن نگفت و به پيروى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مسلمانان نيز با آنها سخن نگفتند، آنها سه روز در مدينه متحير و سرگردان بودند تا روزى نمايندگان نجران از عثمان و عبدالرحمن كه سابقه آشنائى با آنها داشتند علت اين بى اعتنائى را پرسيدند، آنها نمايندگان را نزد على (عليه السلام ) بردند و جريان را به آن حضرت عرض كردند: على (عليه السلام ) به نمايندگان فرمود: برويد و اين زرق و برقها را از خود دور سازيد و به شكل عادى و ساده خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برسيد كه حتما موفق خواهيد شد، آنها طبق فرموده على (عليه السلام ) رفتار كردند و موفق شدند(370)
312- صفات بهشتيان
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: در بهشت اتاقهاى زيادى است كه درونش از برون و برونش از درون پيداست در اين اتاقها كسانى از امت من ساكن هستند كه كلام نيكو مى گويند و اطعام مى كنند و سلام را آشكار مى سازند و شب هنگام در وقتى كه همه مردم خوابند به نماز مى ايستند، اميرالمؤ منين (عليه السلام ) عرض كرد: يا رسول الله ! چه كسانى از امت شما اين گونه اند؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: يا على نيكويى كلام به اين است كه ده مرتبه در صبح و شب بگويد: سبحان الله و الحمدلله و لاله الا الله والله اكبر؛ و اطعام طعام آن است كه انسان خرج خانواده خود را بدهد، و اما نماز در شب هنگام وقتى كه مردم همه خوابند به اين است كه نماز مغرب و عشا و نماز صبح را در مسجد به جماعت بخوانند، پس گويا تمام شب را به عبادت قيام كرده است و اما آشكار نمودن سلام به اين است كه وقتى به فرد مسلمان مى رسد بخل به سلام نكنند.(371)
313- كوكب هدايت بعد از پيامبر (ص )
ابن مغازلى شافعى مذهب روايت كرده از ابن عباس كه وى مى گويد: شبى اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در خانه ايشان جمع بودند تا اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: امشب در نزديكى سحر كوكبى از آسمان فرود مى آيد پائين در خانه هر كه فرود آمد آن شخص ولى و جانشين من است همان شب همه اصحاب نخوابيدند از همه طماع تر عباس پدرم بود (عباس عموى رسول الله بود) نزديك سحر ناگهان اصحاب ديدند كه ستاره اى روشن از آسمان پائين آمد تا در خانه على (عليه السلام ) فرود آمد، البته پس از اين واقعه اصحاب گفتند، محمد صلى الله عليه و آله و سلم درباره ابن عمش على (عليه السلام ) در ضلالت است و مى خواهد پسر عم خود را ولى خود كند.(372)