حنش بن معتمر مى گويد: بر اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) در حالى كه در رحبه (محلى در كوفه ) تكيه زده بود داخل شدم و گفتم : السلام عليك يا اميرالمؤ منين و رحمة الله و بركاتة ، چگونه صبح كردى ؟ حضرت سربلند كرد و جواب سلام مرا داد و فرمود:صبح كردم در حالى كه دوستدار دوستان و صبر كننده دشمنى دشمنانمان هستم ، همانا دوست ما در هر شبانه روز منتظر راحتى و گشايش است و دشمن ما بناى كار خود را بر پايه اى نهاده كه سخت نااستوار و لغزان است ، اين بناى او بر لب پرتگاهى است كه وى را در آتش مى افكند.اى اباالمعتمر! به راستى كه دوست ما نمى تواند ما را دشمن بدارد و دشمن ما نمى تواند ما را دوست بدارد، همانا خداى متعال دلهاى بندگان را بر دوسيت ما سرشته و دست از يارى دشمن ما شسته ، پس دوست ما توان دشمنى ما، و دشمن ما توان دوستى ما را ندارد، و هرگز دوستى ما و دوستى دشمن ما در يك دل نگنجد زيرا كه خداوند براى يك مرد دو دل در درونش ننهاده است تا با يكى گروهى را و با ديگرى دشمنان همان گروه را دوست بدارد.(590)
505- ده مقام نبوى
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: روزى اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) برفراز منبر كوفه ايراد خطبه مى فرمود: سپس خطاب به مردم فرمود: اى مردم ! ده خصلت از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به يادگار دارم كه نزد من از آنچه كه خورشيد بر آن مى تابد محبوبتر است .سپس ادامه داد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمود: اى على ! تو در دنيا و آخرت برادر منى ، و در روز قيامت در پيشگاه خداوند جبار تو نزديكترين آفريدگان به من هستى ، و جايگاه تو در بهشت مقابل جايگاه من است همچنانكه منازل دوستان در راه خدا - عزوجل - در مقابل هم قراردارد، تو وارث منى ، و تو پس از من در مورد وعده ها و كارهايم وصى من خواهى بود، و تو حافظ و سرپرست خانواده من در هنگام غيبت من هستى ، تو پيشواى امت منى ، و تو به پا دارنده عدالت در ميان امت منى ، و تو دوست منى و دوست من دوست خداست ، و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست .(591)