عصر خلافت امام على (عليه السلام ) بود آن حضرت در كوفه بود، مردى ايرانى از همدان و حلوان (شهرى نزديك بغداد) مقدارى عسل و انجير براى حضرت على (عليه السلام ) آورد.امام على (عليه السلام ) هماندم روساى اصحابش را طلبيد و به آنها فرمود: كودكان يتيم را حاضر نمايند.آنها كودكان يتيم را حاضر نمودند، آن حضرت سر مشكهاى عسل را در اختيار آنها قرار داد تا از آن عسل ها بخورند، سپس آن عسل را در ميان ظرفها ريخت و بين مردم تقسيم نمود. شخصى پرسيد: اى اميرمؤ منان ! چرا بايد يتيمان سر مشكها را بليسند نه ديگران ؟ امام على (عليه السلام ) در پاسخ فرمود: ان الامام ابواليتامى و انما العقتهم هذا برعاية الاباء.همانا امام ، پدر يتيمان است و من به حساب پدرها (و به خاطر آنكه نسبت به آنها پدرى كرده باشم ) ليسيدن آنها را به كودكان يتيم واگذار كردم (828)
704- راستگويى و امانت دارى
ابوكهمس مى گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : عبدالله بن ابى يعفور به شما سلام رسانيد؛ امام فرمود: بر تو و بر او سلام باد، وقتى كه نزد عبدالله رفتى به او سلام برسان و به او بگو جعفر بن محمد (عليه السلام ) مى گويد:درست بينديش كه به خاطر چه عاملى على (عليه السلام ) در پيشگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به آن مقام اعلى رسيد، همان عامل را پيشه خود ساز، همانا على (عليه السلام ) به خاطر دو خصلت راستگويى و امانت دارى در پيشگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به آن مقام عالى نائل آمد.(829)
705- اطمينان به امدادهاى غيبى خداوند
سعيد بن قيس مى گويد: روزى در ميدان جنگ مردى را ديدم كه تنها دو جامه پوشيده بود (بى آنكه زره و لباس