خطبه اى است بدون نقطه كه حضرت امير (عليه السلام ) پيرامون مسائلى چون حمد الهى و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بت پرستى - اطاعت حق - ازدواج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، اخلاقيات و... صحبت فرموده اند: (البته اين خطبه طولانى است كه مختصرى از آن آمده است ).الحمد لله اهل الحمد و ماواه ، و له اوكد الحمد و احلاه و اسرع الحمد و اسراه و اطهر الحمد و اسماه و اكرم الحمد و اولاه ، الحمد لله الملك الملك المحمود و المالك الود مصور كل مولود و مال كل مطرود، ساطح المهاد و موطد الاطواد و مرسل الامطار و مسهل الاوطار، عالم الاسرار و مدركها و مدمر الا ملاك و مهلكها و مكور الدهور و مكررها و مورد الامور و مصدرها، عم سماحه و كمل ركامه و همل ، و طاوع السوال و الامل ، و اوسع الرمل و ارمل ، احمده حمدا ممدودا و اوحده كما وحد الاواه ، و هو الله لا اله للامم سواه و لاصادع لما عدله و سواه ...حمد و ثناء خداوندى را كه اهل حمد بوده و جايگه آن مختص او مى باشد و برترين و شيرين ترين و سريع ترين و گسترده ترين و پاكترين و بالاترين و گرامى ترين و سزاوارترين حمدها بر ذات او باد. سپاس خداوندى را كه پادشاهى است مورد ستايش و مالكى است بسيار مهربان و با محبت ، هر مولودى را صورت مى بخشد و هر طرد شده اى را ملجا و پناهگاه است ، گستراننده دشت ها و صحراها و برپا كننده كوهها و بلندى ها است ، فرو فرستنده بارانها و آسان كننده مشكلات و نيازها است ، عالم و دانا به همه اسرار و درهم كوبنده و نابود كننده همه پادشاهان است ، روزگاران را به سرانجام رسانده و آنان را مجددا به عرصه وجود مى آورد و مرجع و مصدر همه امور اوست ، جود و عطايش همه چيز را رد برگرفته و ابر بخشش او، با كمال ريزش ، همگان را فرا گرفته است ، خواسته ها و اميدهاى بندگان را برآورده نمود و به ريگزاران افزونى و توسعه بخشيده است .حمد و ستايش مى كنم او را، حمد و ستايشى بى انتها، و يگانه اش مى شمارم همانگونه كه بنده دعا كننده گريان ، او را يگانه مى شمارد و اوست خداوندى كه امتها را خدايى جز او نيست ، و كسى نيست كه آنچه را كه او بر پا و تنظيم كرده درهم فرو ريزد...(1159)
977- حمد حق تعالى
مولاى عارفان اميرمؤ منان على (عليه السلام ) در باب حمد مطالبى بسيار عالى دارد كه از باب نمونه جملاتى از آن را از كتاب مستدرك سفينة البحار ج 3، ص 73 نقل مى كنيم :الحمد لله الذى جعل الحمد على عباده من غير حاجة منه الى حامديه ، و طريقا من طرق الاعتراف بلا هوتيته صمدانيته ...يعنى : خداوند را سپاس ، كه بندگانش را مشرف به تشريف حمد فرمود، بدون اينكه به سپاسگزارى آنان نيازمند باشد، و اين كلمه جامعه را كه بايد از عمق قلب و حقيقت وجود برخيزد، راهى از راههاى اعتراف به لاهوتيت و صمديت و ربوبيت و فرديت خود قرار داد و آن را علت ازدياد رحمتش بر عباد اعلام كرد و راهى روشن براى طالب فضلش فرمود، و در كنون و سر اين لفظ، حقيقت اين معنى را كه سپاس و حمد اعتراف به منعم بودن او نسبت بر هر حمدى است جلوه داد.
978- اگر در راه خدا ثابت قدم باشى
اصبغ بن نباته مى گويد: كنار خانه على (عليه السلام ) ركوع مى كردم و به پيشگاه حضرت حق به دعا و مناجات برخاسته بودم در اين وقت حضرت امير على (عليه السلام ) از در خانه خود بيرون آمد و فرمود: اصبغ عرضه داشتم ، بله ، فرمود: در چه كارى بودى ؟ گفتم : در ركوع و دعا. فرمود: علاقه دارى دعايى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيد به تو بياموزم ؟ پاسخ دادم : آرى . فرمود: بگو.الحمد لله على ماكان و الحمد لله على كان حال ؛ سپاس خدا را بر آنچه بوده و سپاس خدا را بر هر حال سپس با دست راستش بر شانه چپم زد و فرمود: اگر در راه خدا ثابت قدم باشى و با تمام وجود رهبرى پيشواى بر حق را قبول داشته باشى و در مساءله مال در راه خدا دست و دل باز باشى خداوند مهربان از تو به وجود