اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) به عمار ياسر فرمود: اى عمار بر دنيا غم مخور كه تمام لذات دنيا شش چيز است .مطعوم و مشروب و ملبوس و منكوح و مشموم و مركب امام شريفترين طعامها عسل است كه فرآورده زنبور مى باشد و بهترين مشمومات مشك است كه از خون آهو است و نفيس ترين مركوبها اسب است كه تمام حيوانات از آن مى آشامند و نيكوترين ملبوسات ابريشم است و آن بافته گرمى است . و منكوحات زنانند و آنها وسيله دفع شهوت هستند پس دنيا چه زيبايى دارد و چگونه مى شود به آن دلبستگى و تفاخر نمود فرمود: مصيبات دنيا بسيار است و مشاربش تيره و هيچ دوستى را با دوستى خود برخوردار نكند.(651)
551- شمارش مورچگان
ابوذر غفارى مى گويد: من با حضرت على (عليه السلام ) براى انجام كار حضرت ، به مقصدى حركت كرديم تا اينكه به بيابان وسعى كه در آن مورچگان زياد مانند سيل روان بودند رسيديم از عظمت اين منظره و اين سيل مورچه تعجب كردم و گفتم الله اكبر چقدر بزرگ است آن خدايى كه شمارش اين مورچگان را دارد و از عدد آنها مطلع است .حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: اين سخن را مگو. بلكه بگو (جل باريه ) چقدر بزرگ است آن خدايى كه آن مورچگان را آفريده است . بعد امام ادامه داد: سوگند به آن خدايى كه تو را آفريده و صورت بندى كرده است من شمارش آنها را مى دانم و نر آنها را از ماده آنها به اذن خداى عز و جل مى شناسم .
552- سردار لشكر ضلالت
روزى در دوران خلافت ، حضرت على (عليه السلام ) در مسجد كوفه با اصحاب خود نشسته بودند. شخصى گفت : خالد ابن عويطه در وادى القرى از دنيا رفته است ، حضرت فرمود: او نمرده و نخواهد مرد تا اينكه سردار لشكر ضلالت و گمراهى گردد و علمدار او حبيب بن عمار خواهد شد.جوانى از ميان جمعيت عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) من حبيب بن عمار هستم از دوستان صميمى و حقيقى شما.حضرت فرمود: دروغ نگفته ام و نخواهم گفت براستى مى بينم خالد سردار لشكر ضلالت و گمراهى گرديده و تو علمدار او هستى و از اين در مسجد (شاره به باب الفيل ) وارد مى شويد و پرده چشم شما بدر مسجد گرفته و پاره خواهد شد.سالها از اين خبر حضرت على (عليه السلام ) گذشت . در دوره خلافت يزيد، عبيدالله بن زياد والى كوفه شد.