وقتى كه سوره كوثر به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد، على بن ابيطالب (عليه السلام ) به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: اى رسول خدا كوثر چيست ؟ حضرت فرمود: نهرى است كه خداوند به من كرامت نموده است ، عى (عليه السلام ) عرض كرد: اين نهر گرانقدر است ، پس آنرا براى ما توصيف كن اى رسول خدا.حضرت فرمود: آرى اى عى ، كوثر نهى است كه از زير عرش خدا- عزوجل -جارى است ، آبش از شير سفيدتر، و از عسل شيرين تر، و از كره نرم تر است ، سنگريزه هايش زبر جد و ياقوت و مرجان ، گياهش زعفران ، خاكش مشك خوشبو، و پايه هايش به زير عرش خداوند استوار است .پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست به پهلوى اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) زد و فرمود: على !اين نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود.(378)
319- مرز بين مؤ من و منافق
عمران بن حصين مى گويد: روزى من و عمر و بن خطاب در حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم و على (عليه السلام ) نيز كنار آن حضرت نشسته بود، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اين آيه را خواند: امن يجيب المضطر... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيه را تا آخر خواند ناگهان على (عليه السلام ) مانند گنجشك به خود لرزيد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: چه شد، نگران شدى ، على (عليه السلام ) عرض كرد: چرا نگران نباشم و حال آنكه خداوند در اين آيه مى فرمايد: كه ما را خليفه هاى زمين قرار خواهد داد! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: ناراحت و نگران مباش كه بخدا سوگند تو را دوست ندارد جز مؤ من و دشمن ندارد مگر منافق (379)
320- حلال زادگى
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على بن ابيطالب (عليه السلام ) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم ، آيا تو را مژده ندهم ؟ على (عليه السلام ) عرض كرد: چرا يا رسول الله . حضرت فرمود: اى على ! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقدارى از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند، پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند جز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده مى شوند آنهم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعنى نسبت آنان به پدران خود حتمى و صحيح است )(380)
321- همراهان على (ع )
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: اى على حال تو چگونه است ، آنگاه