پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بستگان نزديكش را به خانه ابوطالب دعوت كرد آنها در آن روز حدود چهل نفر بودند و از عموهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ابوطالب ، حمزه و ابولهب حضور داشتند. پس از صرف غذا هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى خواست وظيفه خود را ابلاغ كند ابولهب با گفته هاى خود زمينه را از ميان برد لذا فرداى آن روز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آنها را دعوت مجدد به غذا كرد و بعد از صرف غذا فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب ! من به خدا سوگند هيچ جوانى را در عرب نمى شناسم كه براى قومش چيزى بهتر از آنچه من آورده ام آورده باشد. من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام و خداوند به من دستور داده است كه شما را دعوت به اين آيين كنم كداميك از شما مرا در اينكار يارى خواهيد كرد تا برادر من و وصى و جانشين من باشيد؟ جمعيت همگى سر باز زدند جز على (عليه السلام ) كه از همه در سن كوچكتر بود، برخاست و عرض كرد: اى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم ! من در اين راه ياور تو هستم . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست بر گردن على نهاده و فرمود: اين برادر و وصى و جانشين من در بين شما است سخن او را بشنويد و فرمانش را اطاعت كنيد. جمعيت از جا برخاستند در حالى كه خنده تمسخرآميزى بر لب داشتند به ابوطالب مى گفتند: به تو دستور مى دهد كه گوش به فرمان پسرت كنى و از او اطاعت نمايى (274)
223- اولين بيعت كننده
سلمان مى گويد: در حالى كه على (عليه السلام ) سرگرم غسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود از آنچه مردم (در بيرون خانه ) انجام دادند به او خبر دادم و گفتم : يا على (عليه السلام ) هم اكنون ابوبكر بر