على (عليه السلام ) در پاى ديوار كجى نشسته بود و ميان مردم داورى مى كرد. شخصى به آن حضرت گفت : اينجا منشين كه در شرف سقوط است . على (عليه السلام ) فرمود: اجل نگهبان من است . همين كه على (عليه السلام ) برخاست ديوار خراب شد. امام صادق (عليه السلام ) فرمود: على (عليه السلام ) از اين گونه كارها مى كرد و اين يقين است .(428)
364- قضا و قدر الهى
اصبغ بن نباته گفت : على (عليه السلام ) از پاى ديوار كجى حركت كرد و پاى ديوار ديگر نشست ، همين كه مورد اعتراض قرار گرفت كه يا على (عليه السلام ) مى خواهى از قضا و قدر الهى فرار كنى ، حضرت پاسخ داد از قضا و قدرى به قضا و قدر ديگر فرار مى كنم .(429)
365- چرا قصاص دو بار انجام شود
مردى توسط شخص ديگرى كشته شد، برادر مقتول شخص قاتل را نزد عمر بود، عمر بن خطاب حكم كرد كه برادر مقتول شخص قاتل را قصاص كند و بكشد؛ برادر مقتول ، شخص قاتل را به قدرى زد كه يقين پيدا كرد او را كشته است و او از دنيا رفته است . لذا جسم او را رها كرد و رفت ، اولياى قاتل ، او را برداشته دريافتند كه زنده است لذات به درمان او پرداختند و او را مداوار كردند و بعد از مدتى حال قاتل خوب شد، برادر مقتول وقتى او را سالم ديد مجدد مدعى قصاص و كشتن او شد و عمر بن خطاب نيز دوباره حكم قتل وى را صادر كرد.نزاع آنها ادامه داشت تا اينكه مطلب را نزد حضرت على (عليه السلام ) رسيده شد و از آن حضرت درخواست