جبه عربى مى گويد: روزى از اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: من از دو چيز بر شما نگرانم . آرزوى دراز و پيروى از خواهش دل . سپس حضرت ادامه داد. اما آرزوى دراز آخرت را از ياد انسان مى برد، و پيروى از نفس خود، جلوگير حق است . راستى كه دنيا پشت كرده و مى رود، و آخرت است كه رو كرده و مى آيد؛ و هر كدام از اينها را فرزندانى است ، پس از فرزندان آخرت باشيد نه از فرزندان دنيا، كه امروز روز عمل است نه پاداش ، و فردا روز پاداش است نه عمل . (537)
461- آثار بيعت با على (ع )
مالك بن ضمره مى گويد: روز از اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود:آگاه باشيد كه شما در معرض لعن گفتن من ، و در معرض دروغگو شمردن من قرار خواهيد گرفت . (538) پس هر كس مرا از روى كراهت و عدم رضايت قلبى لعن كند و خداوند ناراضى بودن او را به اين كار از دلش بداند من و او با هم بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم وارد مى شويم ، و هر كس زبانش را نگه دارد و مرا لعن نكند به اندازه زمان پر تاب يك تير يا يك چشم بهم زدن از من زودتر به ملاقات آن حضرت برود و هر كس با رضايت و خوشحالى مرا لعن كند حجابى ميان او و (عذاب ) خداوند نخواهد بود و حجت و دليلى به پيشگاه محمد صلى الله عليه و آله و سلم ندارد.هان بدانيد كه روزى محمد صلى الله عليه و آله و سلم دست مرا گرفت و فرمود:هر كس با اين پنج (انگشت ) بيعت كند، و در حالى كه تو را دوست مى داشته است بميرد حقا به عهد و تكليف خود عمل نموده و هر كس در حالى كه تو را دشمن بدارد و بميرد همانا به مرگ دوران جاهليت مرده است ... و اگر در حالى كه تو را دوست مى دارد پس از تو زنده بماند، تا آن وقت كه خورشيد طلوع و غروب كند خداوند كارهاى او را به امن و ايمان پايان خواهد داد.(539)
462- جهالت هاى يك زن چهاكه نكرد!!
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: عايشه در زمان خلافت عثمان پيش عثمان آمد و به او گفت : آن سهميه اى (پولى ) را كه پدرم ابوبكر و عمر بن خطاب به من داد به من رد كن . عثمان گفت : من در كتاب و سنت جايى براى چنين چيزى كه برا تو مقرر باشد نيافتم ، و همانا پدرت و عمر از روى رضايت خاطر خود به تو بخشش مى كردند و من اين كار را نمى كنم . عايشه گفت : پس سهم ارث مرا از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بده ؟!!عثمان گفت : مگر تو و مالك بن اوس نزد من نيامديد و گواهى داديد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ارث نمى گذارد، تا جايى كه فاطمه دختر پيامبر را توانستيد از ارث خود (باغ فدك ) منع كنيد و حق او را پايمال نموديد؟(540) حال چگونه امروز ارث پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را مى طلبى ؟!!عايشه بازگشت و از آن روز به بعد هر گاه عثمان را براى نماز مى ديد پيراهن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را مى گرفت و بر سر نى بلند مى كرد و مى گفت : همانا عثمان با صاحب اين پيراهن مخالفت ورزيده و سنت او را رها ساخته است و در تضعيف عثمان هر كارى كه مى شد انجام مى داد.و عجب اينكه عايشه بعد از كشته شدن عثمان ، خون او را از امام على (عليه السلام ) طلبيد و به بهانه خو خواهى عثمان بر عليه حضرت قيام كرد و جنگ جمل را به راه انداخت .(541)