عزم او چون كوهساران استوار
تيغ بهر عزت دين است و بس
ما سوى اللَّه را مسلمان بنده نيست
خون او تفسير اين اسرار كرد
تيغ را چون از ميان بيرون كشيد
نقش الا اللَّه بر صحرا نوشت
رمز قرآن از حسين آموختيم
شوكت شام و فر بغداد رفت
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز
اى صبا اى پيك دور افتادگان
اشك ما برخاك پاك او رسان
پايدار و تند سير و كامگار
مقصد او حفظ آئين است و بس
پيش فرعونى سرش افكندهنيست
ملت خوابيده را بيدار كرد
از رگ ارباب باطل خون كشيد
سطر عنوان نجات ما نوشت
ز آتش او شعلهها اندوختيم
سطوت غرناطه هم از ياد رفت
تازه از تكبير او ايمان هنوز
اشك ما برخاك پاك او رسان
اشك ما برخاك پاك او رسان
امومت يا مقام مادرى ›› سرورده، ضرورى مىدانيم.