اوست و اسلام را مسخ كرد.كارليل گفت:‹‹ كليسا 13 قرن بر اروپا ظلم كرد زيرا حايل و مانع شد كه اروپا اسلام را بشناسد. ››هنوز اين مانع وجود دارد، در روزنامهها خوانديم فرلبرايت به رئيس جمهور آمريكا اطلاع داد كه در
افريقا با همه فعاليتهايى كه داريم و كليسا كار مىكند اسلام جلو مىرود، و باز در همان روزنامه
خواندم كه سى ميليون دلار براى تبليغات همين مسيحيت مزوّر مجعول بودجه صرف كردهاند. مقصود اين است
كه كليسا مىخواهد بگويد هرچه هست اوست.اقبال مىگويد:
چون عرب اندر اروپا پر گشاد
دانه آن صحرانشينان كاشتند
حاصلش افرنگيان برداشتند
علم و حكمت را بنا ديگر نهاد
حاصلش افرنگيان برداشتند
حاصلش افرنگيان برداشتند
كه در آن چنين مىگويد:‹‹ هنوز در مدارس غرب معلم جرئت نمىكند به دانشآموزان آنچه را يك محقق
تاريخ درباره صحرانشينان مىداند بياموزد. و آن اين نكته است كه شارل مارتل جلو سير اسلام را آن طرف
جبال پيرنه گرفت و به مسلمانان اجازه اداره اين قسمت از اروپا را نداد و در نتيجه به تاريخ ظلم كرد.شارل مارتل را اروپايىها فاتح مىدانند و اگر اين فاتح نبود دويست سال اين صحرانشينان همان
سازمانهايى را كه درست كرده بودند به فرانسه مىرساندند و پانصد سال رنسانس جلو مىافتاد و ما
اكنون در قرن بيست و پنجم زندگى مىكرديم نه در قرن بيستم. كشيشها و خاورشناسان عامل استعمار
هم نمىخواهند اين مطلب را قبول كنند ولى اقبال در بحث راجع به روح فرهنگ اسلامى كه در كتاب احياى
فكر دينى نوشته است مىگويد:اروپا مجبور شدكه اين مسئله را قبول كند كه آنچه دارد از اسلام است،
به دليل اينكه راجر بيكن انگليسى كه در فلان تاريخ آمد و در قرطبه تحصيل كرد، وقتى به لندن رفت 13 سال
او را به جرم مسلمان شدن حبس كردند و گفتند اگر مسلمان نشده بود اين قدر چيز ياد نمىگرفت و امثال
ذلك.
چون عرب اندر اروپا پر گشاد
علم و حكمت را بنا ديگر نهاد
علم و حكمت را بنا ديگر نهاد
علم و حكمت را بنا ديگر نهاد
اسلام (نه از لحاظ اينكه يك دسته اشخاص به سفير فلان كشور تعارف كنند) گرفته شود.اين حرفها در خور رسالت اقبال نيست و با تكريم و تعظيم بسيار نسبت به استاد جليل، آقاى محيط
طباطبايى كه بقيةالماضين هستند و تا جايى كه من در ايران سراغ دارم در پايتخت، ايشان استاد اقبال را
معرفى كردند. و شايد خود بنده از جوانهاى جنوب خاورى ايران اولين كسى باشم كه متمتع شدم و ما اين حق
تقدم را براى ايشان قائليم. بيشتر از اين وقت آقايان را نمىگيرم.