مفخر شرق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گذشتگان فرزندان ابراهيم بودند ولى معاصران بيشتر به آزر شباهت دارند. ميخوارگى و عياشى براى
نسلهاى جديد بتى شده است. دوران كسانى كه عهد جلال و عظمت را درك كردند سپرى شد. آن روزها هر مسلمانى
در راه خدا فداكارى مىكرد و دوران محمد(ص) جشن عمومى بود.آيا شما در حال حاضر بنده خدا و جنود محمد
هستيد؟تابش نور صبح بر چشم شما گِران است و صداى تكبير اذان بر گوش شما سنگينى مىكند. همهشما را
خواب فرا گرفته است و بديهى است، روزى را كه در خواب به سر مىبريد در حكم شب تار است! آيا ماه رمضان
كه فرامىرسد آزادىِ شما را مقيد نمىكند و مخالف تمدن فعلى شما نيست؟خودتان ملاحظه كنيد، آيا
وفادارى نسبت به سنن و نظامات گذشته و حفظ شئون ملى اسلام بايد چنين باشد؟هستى جمعيت از وجود ملت
ناشى مىشود؛ دين ملت، قوام دولت است و اگر دين از بين رفت ديگر براى شما بقايى نيست! اين دين است كه
همه شما را در يك صف قرار مىدهد و اگر بين ستارگان آسمانى در اين سير و حركتى كه دارند همكارى و
تبعيت از قانون و نظامات آفرينش نبود، ستارگان جلوهاى نداشتند و ماه از اين درخشندگى محروم
مىماند.كجا رفتند آن كسانى كه علوم و فنونشان سراسر جهان را فرا گرفت؟كجا رفتند آن مردانى كه در فكر
مسكن و مأويى نبودند؟حال به جاى چنان كسانى نسلى روى كار آمده است كه ميراث آبا و اجداد را مىفروشد و با تجارتِ قبور
كسب شهرت مىكند! با توجه به اين معانى شايد بتوانيد پاسخ پرسشهاى خودتان را بدهيد.كدام يك از اين
حقايق را انكار مىكنيد؟كجا هستند آن اخيار و ابرارى كه اباطيل را از صحيفه روزگار محو و نابود
كردند؟كجا هستند آن مردانى كه كعبه را با پيشانيها و صورتهاى خودشان تعمير كردند؟كجا هستند آن مردانى كه قرآن كريم را به سينه خودشان چسباندند؟آيا آنها آبا و اجداد شما نبودند؟و
شما در حال حاضر دست روى دست گذاشتهايد و انتظار فردا را مىكشيد.آرى جمال حور و نعيم قصور به مسلمين وعده داده شد و همچنين وعده خلافت و فرمانروايى و گنجهاى
زمين و همه خيرات آسمان و باغهاى بهشت و نعمتهاى جاويد آن جهان به آنها وعده داده شد؛ ليكن دنيا از
شما گرفته شد زيرا شما از قيد سنن و نظامات فطرت آزاد شدهايد و ديگر به ريسمان دين چنگ نمىزنيد
!آيا خداى شما غير از آن خدايى است كه قانون حق و عدل را در جهان مقرر داشته است؟آيا شما انتظار داريد
كه دشمنان در روى زمين به كار و كوشش و فعاليت پرداخته و لاينقطع مثل پدران شما از حيث اخلاق و رفتار
در جهاد باشند و اوقاتشان را به زراعت بگذرانند ولى از درو و خرمن محروم بمانند؟اينك كافر در راهى
گام برمىدارد كه مسلمين صدر اسلام در آن راه مىرفتند و از نعمتهاى جهان برخوردار بودند، ليكن شما
در حال حاضر نه در طلب حور هستيد و نه طالب كنوز و قصور...!آرى ديگر نورى تجلى نمىكند، زيرا موسىاى نيست كه بهطور برود! كار مسلمين به جايى كشيده است
كه سود و زيان براى همه آنان در حكم واحد قرار گرفته است! و بزرگ و كوچك به يك نوع بليه مبتلا هستند.آيا پيغمبر همه يكى نيست؟آيا دين و ايمان و كعبه و قرآن همه يكى نيست؟آيا خداى همه شما يكى
نيست؟و آيا اشكالى دارد كه همه با هم متحد باشيد؟ آتش عصبيت در يك جا و شعله مليت و ناسيوناليزم در
جاى ديگر مشتعل شده است.به من بگوييد كه آيا ممكن است ملتى از جدايى و افتراق بهرهاى ببرد. و آيا چنين چيزى امكان دارد كه
ملتى از نفاق و شقاق به سعادت نايل شود.‹‹ شما مردم، قرآن را از دست دادهايد و ترقياتتان را با مقياس صلاحيت زمان مىسنجيد. شما
شعارهاى مردمى را كه خود را متمدن مىنامند گرفتهايد و در راه اغيار و بيگانگان گام برمىداريد!
ديگر نه در دلهاى شما ذوقى وجود دارد و نه حرارتى.اين مساجد شماست كه آبادى آن بر عهده بينوايان قرارگرفته است. روزهداران و نمازگزاران شما
همان بينواياناند كه به عبادت و ذكر خدا مىپردازند، و همانا هستند كه عيوب شما را مستور
مىدارند، و خدا به واسطه هستى آنان بر شما ترحم مىكند و ثروتمندان شما در مستى غفلت سرگردان و به
حال اعراضاند.