مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گذشتگان فرزندان ابراهيم بودند ولى معاصران بيشتر به آزر شباهت دارند. ميخوارگى و عياشى براى
نسلهاى جديد بتى شده است. دوران كسانى كه عهد جلال و عظمت را درك كردند سپرى شد. آن روزها هر مسلمانى
در راه خدا فداكارى مى‏كرد و دوران محمد(ص) جشن عمومى بود.

آيا شما در حال حاضر بنده خدا و جنود محمد
هستيد؟

تابش نور صبح بر چشم شما گِران است و صداى تكبير اذان بر گوش شما سنگينى مى‏كند. همه‏شما را
خواب فرا گرفته است و بديهى است، روزى را كه در خواب به سر مى‏بريد در حكم شب تار است!

آيا ماه رمضان
كه فرامى‏رسد آزادىِ شما را مقيد نمى‏كند و مخالف تمدن فعلى شما نيست؟

خودتان ملاحظه كنيد، آيا
وفادارى نسبت به سنن و نظامات گذشته و حفظ شئون ملى اسلام بايد چنين باشد؟

هستى جمعيت از وجود ملت
ناشى مى‏شود؛ دين ملت، قوام دولت است و اگر دين از بين رفت ديگر براى شما بقايى نيست! اين دين است كه
همه شما را در يك صف قرار مى‏دهد و اگر بين ستارگان آسمانى در اين سير و حركتى كه دارند همكارى و
تبعيت از قانون و نظامات آفرينش نبود، ستارگان جلوه‏اى نداشتند و ماه از اين درخشندگى محروم
مى‏ماند.

كجا رفتند آن كسانى كه علوم و فنونشان سراسر جهان را فرا گرفت؟

كجا رفتند آن مردانى كه در فكر
مسكن و مأويى نبودند؟

حال به جاى چنان كسانى نسلى روى كار آمده است كه ميراث آبا و اجداد را مى‏فروشد و با تجارتِ قبور
كسب شهرت مى‏كند! با توجه به اين معانى شايد بتوانيد پاسخ پرسشهاى خودتان را بدهيد.

كدام يك از اين
حقايق را انكار مى‏كنيد؟

كجا هستند آن اخيار و ابرارى كه اباطيل را از صحيفه روزگار محو و نابود
كردند؟

كجا هستند آن مردانى كه كعبه را با پيشانيها و صورتهاى خودشان تعمير كردند؟

كجا هستند آن مردانى كه قرآن كريم را به سينه خودشان چسباندند؟

آيا آنها آبا و اجداد شما نبودند؟

و
شما در حال حاضر دست روى دست گذاشته‏ايد و انتظار فردا را مى‏كشيد.

آرى جمال حور و نعيم قصور به مسلمين وعده داده شد و همچنين وعده خلافت و فرمانروايى و گنجهاى
زمين و همه خيرات آسمان و باغهاى بهشت و نعمتهاى جاويد آن جهان به آنها وعده داده شد؛ ليكن دنيا از
شما گرفته شد زيرا شما از قيد سنن و نظامات فطرت آزاد شده‏ايد و ديگر به ريسمان دين چنگ نمى‏زنيد
!

آيا خداى شما غير از آن خدايى است كه قانون حق و عدل را در جهان مقرر داشته است؟

آيا شما انتظار داريد
كه دشمنان در روى زمين به كار و كوشش و فعاليت پرداخته و لاينقطع مثل پدران شما از حيث اخلاق و رفتار
در جهاد باشند و اوقاتشان را به زراعت بگذرانند ولى از درو و خرمن محروم بمانند؟

اينك كافر در راهى
گام برمى‏دارد كه مسلمين صدر اسلام در آن راه مى‏رفتند و از نعمتهاى جهان برخوردار بودند، ليكن شما
در حال حاضر نه در طلب حور هستيد و نه طالب كنوز و قصور...!

آرى ديگر نورى تجلى نمى‏كند، زيرا موسى‏اى نيست كه به‏طور برود! كار مسلمين به جايى كشيده است
كه سود و زيان براى همه آنان در حكم واحد قرار گرفته است! و بزرگ و كوچك به يك نوع بليه مبتلا هستند.

آيا پيغمبر همه يكى نيست؟

آيا دين و ايمان و كعبه و قرآن همه يكى نيست؟

آيا خداى همه شما يكى
نيست؟

و آيا اشكالى دارد كه همه با هم متحد باشيد؟

آتش عصبيت در يك جا و شعله مليت و ناسيوناليزم در
جاى ديگر مشتعل شده است.

به من بگوييد كه آيا ممكن است ملتى از جدايى و افتراق بهره‏اى ببرد. و آيا چنين چيزى امكان دارد كه
ملتى از نفاق و شقاق به سعادت نايل شود.

‹‹ شما مردم، قرآن را از دست داده‏ايد و ترقيات‏تان را با مقياس صلاحيت زمان مى‏سنجيد. شما
شعارهاى مردمى را كه خود را متمدن مى‏نامند گرفته‏ايد و در راه اغيار و بيگانگان گام برمى‏داريد!
ديگر نه در دلهاى شما ذوقى وجود دارد و نه حرارتى.

اين مساجد شماست كه آبادى آن بر عهده بينوايان قرارگرفته است. روزه‏داران و نمازگزاران شما
همان بينوايان‏اند كه به عبادت و ذكر خدا مى‏پردازند، و همانا هستند كه عيوب شما را مستور
مى‏دارند، و خدا به واسطه هستى آنان بر شما ترحم مى‏كند و ثروتمندان شما در مستى غفلت سرگردان و به
حال اعراض‏اند.

/ 238