مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براى بحث در اين زمينه‏ها مردى شايسته‏تر و لايقتر از اقبال وجود نداشت. جهانيان عموماً و ملت
اسلام خصوصاً دين بزرگى به اقبال دارند، زيرا طريقى را كه ‹‹ اصل حركت ›› بايد اجازه داشته باشد تا
در فكر دينى كارگر شود اقبال نشان داد و ثابت كرد كه اگر انسان بخواهد مسائل گوناگون معنوى و اخلاقى
را كه در حال حاضر گريبانگيرش شده است حل كند، راهش همين است و بس.

بسيارى از نويسندگان، اقبال را
تواناترين قهرمان نهضت عقلى و استدلالى اسلام مى‏دانند و روش او را در اين زمينه به عنوان علم كلام
جديد مى‏ستايند.

براستى كه اقبال چنين مردى بود. ولى اين توصيف اهمّيّت و مقام رفيع عمل سترگ او را به‏طور كامل
تشريح نمى‏كند.

بايد گفت كه اقبال در سايه فكر اصيلش، نه فقط ركود و جمودى را كه براى قرنها دامنگير
فكر اسلامى شده بود و جلوى رشد آن را مسدود كرده بود تكان داد، بلكه براى اولين بار معنى حقيقى
روحانى و اخلاقى پاره‏اى از تعليمات اساسى را افشا نمود. و باز اقبال براى اولين بار ارتباط بين اين
تعليمات و تكامل جامعه را پايه‏گذارى كرد.

اقبال چندى قبل از رحلتش به‏طور عميق و دقيق در اين مسئله به تفكر پرداخت كه آيا قانون اسلام
استعداد تكامل را دارد، و براى اثبات اين معنى در نظر داشت كتابى به نام احياى رويه قضايى در اسلام
تأليف كند.

براى نيل به چنين منظورى مقدار زيادى كتاب جمع‏آورى و حتى يادداشتهايى نيز تهيه كرده بود
كه اميدواريم در آينده محققان دقيقى پيدا شوند و اين كتاب را تكميل كنند.

اقبال حتى در قلمرو فكر دينى، موفّق شد كه خطوط كلى سير در اين طريق را تعيين كند و البته اين وظيفه
بر عهده همه است كه از اين پس در اين اقدام ابتكارى وى با شور و عشق و با تحمل زحمات تحقيق و تدقيق اين
عمل را تعقيب كنند.

زيرا هر روز به مناسبت ترقيات و پيشرفتهاى علمى در محيط بشريت اوضاع و احوال
تازه‏اى به وجود مى‏آيد.

در اين زمينه نيز بايد اعتراف كرد كه مطلب همان است كه اقبال تصريح كرده
است آنجا كه مى‏گويد:

‹‹ بايد متذكر بود كه در عالم فلسفه نكته و اصطلاحى از قبل ‹‹ خاتميت ›› يا
‹‹ پايان فلسفى  ›› وجود ندارد.

همان‏طورى كه علم پيشرفت مى‏كند و درهاى تازه‏اى به روى فكر باز
مى‏شود ساير نظرها و شايد نظرهاى صحيح‏تر و درست‏تر از اين نوعى كه در اين خطابه‏ها ابراز شد وجود
داشته باشد. وظيفه ما اين است كه با دقت تام و تمام مراقب پيشرفت فكر بشر باشيم و در برابر آن، وضع
مستقل و حساسى را احراز كنيم. ››

اينك پنجمين خطابه اقبال را كه از كتاب احياى فكر دينى در اسلام(25) قبلاً ترجمه كرده و نشر داده‏ام
به عنوان نمونه تحقيقات اين متفكر بزرگ در پايان اين فصل مى‏آورم.


25- Reconst
uction of Religious thought in Islam.

/ 238