مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين نكته را بايد اضافه كرد كه حتى بعد از دوران روم قديم به نظر نمى‏رسد كه اين فكر از لحاظ عمق و
ريشه در اروپا پيشرفتى كرده باشد. از طرف ديگر پيشرفت فكر ناسيوناليزم (مليت پرستى) منطقه‏اى كه به
اصطلاح درباره مميزات يا خصوصيات ملى توصيه و تأكيد مى‏كند مثل اين است كه مى‏خواهد عنصر وسيع
انسانيت را درباره هنر و ادبيات نابود كند.

اما اين موضوع در اسلام به‏كلى صورت ديگرى داشت به اين
معنى كه اين موضوع از لحاظ منطق اسلام، نه يك مفهوم فلسفى بود و نه يك رؤياى شعرى.

هدف اسلام به عنوان
يك جنبش اجتماعى، اين بود كه اين فكر را در زندگانى روزانه هر فرد مسلمانى يك عامل زنده قرار دهد و
بدين طريق به‏طور غيرمحسوس و بى‏سر و صدا آن را پيشرفت دهد و ثمربخش سازد.

2. معناى دقيق حقيقت زمان و مفهوم حيات به عنوان حركت متوالى و جنبش مستمر در طى زمان. مهمترين نكته
جالب و قابل توجه در نظر ابن‏خلدون راجع به تاريخ، همين مفهوم اخيرحيات و زمان است و مدح و منقبت
فلنت از ابن‏خلدون مربوط به همين موضوع است كه مى‏گويد:

‹‹ افلاطون و ارسطو و اگوستن، نظير
ابن‏خلدون نيستند و ساير فلاسفه و دانشمندان حتى ارزش آن را ندارند كه اسامى‏شان در قبال اسم ابن
خلدون ذكر شود. ››

از توضيحاتى كه در بالا داده شد مقصود اين نيست كه درباره اصالت فكر ابن خلدون شكى ايجاد كرده باشم،
بلكه آنچه مى‏خواهم بگويم اين است كه پس از توجه به جهت و مسيرى كه فرهنگ اسلام پيش گرفته بود و در
جريان آن خود را نشان مى‏داد فقط شخص مسلمان بود كه مى‏توانست تشخيص دهد كه:

‹‹ تاريخ يعنى حركت
دسته‏جمعى مستمر و متوالى و توسعه و تكامل واقعى غيرقابل اجتناب، در ظرف زمان ››.

مسئله قابل توجه
در اين نظر مربوط به تاريخ، همان طريقى است كه ابن خلدون به وسيله آن ‹‹ وضع تغيير ›› را در نظر
مى‏گيرد و به آن مى‏انديشد. نحوه نظر و انديشه ابن خلدون در اين‏باره بى‏نهايت مهم است، زيرا
مدلول فكر و نظر ابن‏خلدون اين است كه تاريخ به عنوان يك حركت مستمر و متوالى در ظرف زمان، حركتى است
كه اصالت و خلاقيت دارد و چنان حركتى نيست كه طريق و مسير آن قبلاً تعيين شده باشد.

ابن خلدون از دانشمندان علوم ماوراءالطبيعه نبود بلكه مخالف اين گروه بود ولى از لحاظ ماهيت نظر و
انديشه‏اى كه داشت بايد او را مقدم بر برگستن(55) دانست و من قبلاً ضمن بحث درباره تاريخ فرهنگ
اسلامى، به كسانى كه در اين انديشه سبقت داشته‏اند اشاره كرده‏ام.

نظر قرآن در تبديل روز به شب، به عنوان سمبل و مظهر حقيقت نهايى كه هر لحظه با شكوه و عظمت تازه‏اى
جلوه مى‏كند و همچنين تمايل نظر علماى ماوراءالطبيعه به اينكه عينيتى براى زمان قائل مى‏شوند و
نيز نظر ابن مسكويه حاكى از اينكه حيات عبارت است از يك حركت انقلابى، و بالاخره اظهارنظر قاطع
بيرونى به اينكه طبيعت عبارت است از كيفيتِ شدن، همه اين معانى را ميراث عقلى ابن‏خلدون
پايه‏گذارى مى‏كند.

تَعَيُّن و امتياز عمده ابن خلدون ناشى از فكر حاد و بيان منظم او راجع به روح
حركت فرهنگى است كه خود درخشنده‏ترين و مبرزترين محصول آن فرهنگ است.

در تأليف اثر نفيس وى كه مولود
نبوغ اوست روح مخالف قرآن با مكتب قديم و پيروزى و غلبه نهايى فكر قرآنى را بر فكر يونانى مسلم
مى‏دارد زيرا از نظر يونانى‏ها مسئله زمان به‏طورى كه افلاطون و زينون مى‏انگاشتند يا امرى بود
غيرحقيقى يا به‏طورى كه هراكليوس و رواقيون فرض مى‏كردند در يك دايره حركت مى‏كرد.


55- Bregson.

/ 238