مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنابراين هر فيلسوفى مى‏كوشد تا در پرتو واقعيتها يا نمودهاى علمى معلوم عصر خود، مفهومى از حقيقت
را متشكل سازد و بر اين اساس فلسفه‏اى ايجاد كند، ولى تاكنون هر فيلسوفى مفهوم ناقص و بى‏ارزشى از
حقيقت را متشكل ساخته و براساس آن، فلسفه خطايى را به وجود آورده و براى تقويت و تأييد فلسفه غلط خود
نيز يك رشته استدلال نامربوط و پوچ طرح كرده‏است و تاكنون هيچ فيلسوفى پيدا نشده است كه اعتبار و
اصالت استدلالش از انتقاد شديد و تعرض ساير فلاسفه مصون مانده باشد.

بنابراين اختلافات متقابل
فلاسفه، يعنى نقد و انتقاد بر افكار يكديگر در ميان اين طبقه، امرى ساده و رايج و بى‏پايان است.

اگر فيلسوفى بكوشد تا فلسفه‏اش را براساس انتقاد ساير فلاسفه اصلاح كند از انجام اين منظور عاجز
خواهد ماند، زيرا اگر براى رفع يك نقص از فلسفه‏اى كه اصولاً از پايه و مبنا خطا باشد، اقدامى به عمل
آيد، خود به خود يك عده نواقص و معايب ديگرى پيدا خواهد شد.

براى اينكه هر فيلسوفى به معنى واقعى حقيقت برسد فقط دو طريق وجود دارد. يا فيلسوف بايد فوراً كليه
واقعيتها يا نمودهاى جهان را در نظر بگيرد تا بتواند قضاوت كند كه كليه اين واقعيتها يا نمودها با چه
مفهومى از حقيقت سازگار است، آن گاه همه آنها را به صورت روش مشخصى به يكديگر پيوند دهد، در اين صورت
از متشكل ساختن منظره صحيحى از طبيعت و صفات آن حقيقت دچار اشكال زيادى نخواهد شد، زيرا اگر معنايى
را متشكل سازد كه اندك خطايى در آن وجود داشته باشد به وسيله يك واقعيت يا نمود معلوم ديگرى تخطئه و
تكذيب خواهد شد، ولى تصور احتمال چنين امرى نيز بسيار بعيد به نظر مى‏رسد به دليل اينكه فلاسفه و
علماى طبيعى جهان متفق‏الرأى‏اند كه محال است كه علم بشر بتواند همه واقعيتها يا نمودهاى جهان را
فراگيرد.

قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد:

قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربى لنفد البحر قيل ان تنفد كلمات ربى و لو جئنا بمثله مدداً.(88)

بگو اگر درياها براى نوشتن كلمات پروردگار من مركب شود، پيش از آنكه كلمات خدا نوشته شود دريا خشك
خواهد شد و حتى اگر دريايى ديگر بر آن افزوده شود و به درياى اول مانند آن مدد برسانيم.

طريق دوم اين است كه فيلسوف بر حسب تصادف مستقيماً مفهوم حقيقت جهان را از جايى به دست آورد و
اتفاقاً معرفت و عشق آن رابه اندازه‏اى تحصيل كند كه بتواند واقعيتها يا نمودهاى علمى را كه در پرتو
تشخيص صحيح تا عصر خودش كشف شده ببيند و تفسير كند و براساس آن مفهوم آنها را به صورت يك وحدتى با
يكديگر پيوند دهد.

در اين مورد نيز با اينكه واقعيتها يا نمودهاى علمىِ كمترى را در اختيار خود خواهد
داشت، مى‏تواند آنها را به واسطه مفهوم صحيحى از حقيقت جهان كه در ذهن دارد ارزيابى كند، و نيز
مى‏تواند توضيح دهد كه به چه دليل فقط اين واقعيتها يا نمودها با آن مفهوم حقيقى مطابقت دارند.

در
اين صورت نيز اگر روش فلسفى او ناقص هم باشد، درست از كار درخواهد آمد. و چون نمودهاى تازه‏اى در
معرض ظهور قرار مى‏گيرند اين نمودها به تدريج در محيط فلسفه ذهنى او همراه با نتيجه‏اى كه فلسفه از
درجه نازلترى به مرحله كاملترى سير مى‏كند و اين سير تا پايان جهان ادامه خواهد داشت، تطبيق خواهد
كرد.

بارى، هر وحدتى به اين علت كه وحدت مى‏باشد مطلوب و زيباست و از آنجايى كه حقيقت جهان بزرگترين
حقيقتهاست، بنابراين بزرگترين زيباييها نيز است.

الهام يا احساس وحدت بودن شامل احساس زيبا بودن آن
نيز هست. اين احساس عبارت است از عشق، و فقط عشق مطلق به مفهوم حقيقت است كه الهام مطلق يا علم مطلق به
آن حقيقت را ايجاب مى‏كند.

طبيعت استعداد عشق را به افراد بشر ارزانى داشته است و اين مسئله به اختلاف سطح هوش و درك در اشخاص
فرق مى‏كند.


88- سوره كهف، آيه 109.

/ 238