مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خودى يا ذات به وسيله حواس درك نمى‏شود بلكه ما مستقيماً آن را درك مى‏كنيم ولى خودى يا ذات ديگر
را فقط به كمك عملياتى كه آن ذات انجام داده است يا به وسيله آثارى كه از خود بروز داده است درك
مى‏كنيم.

ما هيچ گاه نمى‏توانيم هيچ ذاتى را با اين چشمها ببينيم. تمام فلسفه اقبال در پرتو
واقعيتها يا نمودهاى علمى به توضيح و تشريح صفات و آثار علمى ذاتى و تغييرناپذير خودى اختصاص داده
شده است و همّش مصروف تعبير و تفسير و سازمان‏دادن همين معنى در پرتو نمودهاى علمى است.

اقبال
جنبه‏هاى مختلف حقيقت جهان و انسان را مورد بحث قرارداده است و نظرياتش را درباره اصول مربوط به هر
يك از اركان عملى حيات تشريح كرده و كوشيده است به پرسشهايى از اين قبل جواب دهد:

حقيقت جهان چيست؟

خلقت چيست؟

تكامل چيست؟

ماده چيست؟

حيوان چيست؟

انسان چيست؟

غريزه چيست؟

و چگونه
به وجود آمده است؟

تصور چيست؟

حافظه چيست؟

كوشش چيست؟

شوق و آرزو چيست؟

علم چيست؟

عقل چيست؟

هوش
چيست؟

الهام چيست؟

عشق چيست؟

فقر چيست؟

سياست چيست؟

تاريخ چيست؟

جنگ چيست؟

و غيره و غيره و امثال
آنها.

اقبال مى‏كوشد تا به همه اين پرسشها پاسخ دهد زيرا تصور مى‏كند جواب همه اين پرسشها فقط از ماهيت
خودى استخراج مى‏شود. و از آنجايى كه وجدان يا شعور بدون حيات حياتى بدون وجدان يا آگاهى نمى‏تواند
وجود داشته باشد اقبال غالباً خودى را به حيات نيز تعبير مى‏كند.

مشخصه مركزى و اصلى خودى، عشق است و
فقط به وسيله آن است كه تمام موجوديتهاى خودى جلوه مى‏كند و خود را به حد كمال مى‏رساند.

به همين
مناسبت مى‏گويد:




  • نقطه نورى كه نام اوخودى است
    ازمحبت مى‏شود پاينده‏تر
    از محبت اشتعال جوهرش
    فطرت او آتش اندوزد ز عشق
    عالم افروزى بياموزد ز عشق



  • زير خاك ما شرار زندگى است
    زنده‏تر سوزنده‏تر پاينده‏تر
    ارتقاى ممكنات مضمرش
    عالم افروزى بياموزد ز عشق
    عالم افروزى بياموزد ز عشق



خودى براى ارضاى اين انگيزه در جستجوى مقصدى زيبا يا هدفى كامل است و هرگاه مقصود يا هدفى ظاهر شود
كه به نظر او زيبا باشد از صميم دل آن را دوست مى‏دارد و با كمال جسارت براى به دست آوردن آن تلاش
مى‏كند و به عواقب آن اعتنايى نمى‏كند.

با اين روش، خودى كليه نيروهاى نهفته و قدرتها را به كار مى‏اندازد تا بتواند بر تمامى موانعى كه
در سر راه او به وجود مى‏آيد غالب شود و همه مشكلات را برطرف كند تا به هدفش برسد.

/ 238