قيمتى و ارزشى ندارد و به هر حال، فلسفه اسلام چيزى نيست جز فلسفه دست كارى شده ‹‹ يونان ›› و كسى از آنها بهرهاى حاصل نكرده است، مگر پس از آنكه به منابع آن مراجعه كردهاند...با همه اين تفصيل ‹‹ رنان ›› مىگويد:‹‹ در دين اسلام تعليمات و مبادى عالى بلند پايهاى وجود دارد و من وارد هيچ مسجدى نشدهام مگر اينكه احساس كنم كه مجذوب جاذبه اسلام مىشوم، بلكه متأسف شدهام از اينكه مسلمان نيستم. ‹‹ از طرف ديگر اسلام براى تأمل در حقايق اشيا روى عقل پرده كشيده است!...و مردم كشورهاى اسلامى كوتاه فكر هستند و امتياز مسلمان به اين است كه نسبت به علوم دشمنى مىورزد!و عقيده دارد كه بحث كفر است و دليل بىعقلى! و به هر حال فايدهاى بر آن مترتب نيست! ››(13)ج: اينكه عنصرى عربى به موجب طبيعتى كه دارى عقلش با فلسفه و تأمل در فلسفه فاصلهاى زياد دارد و در آن دورهاى كه عنصر عرب آقايى داشت، يعنى دوران ‹‹ خلفاى راشدين ››، فلسفهاى وجود نداشت و از بحث علمى و فلسفه، جز هنگامى كه ‹‹ ايرانيها ›› پيروز شدند و به كمك ‹‹ عباسيها ›› آمدند و ‹‹ امويها ›› را مغلوب ساختند و زمام امور را به دست ‹‹ عباسيان ›› دادند و خلافت را به ‹‹ عراق ›› يعنى مهد تمدن ايران قديم انتقال دادند، خبرى نبود.‹‹ رنان ›› پايان كنفرانس را به اينجا رساند كه:مردم چه شرقى و چه غربى، همه بايد در تحصيل علم بكوشند و قدر آن را بدانند و افزود:‹‹ روح هر هيئت اجتماعى علم است، و پيشرفت ملتها متوقف بر آن است و اساس عدل نيز موقوف به آن و عقل به وسيله علم كسب قدرت مىكند و علم موجب پيشرفت و ترقّياتى مىشود كه احترام و آزادى انسان نيز موقوف بر آن است! ››... پس از آنكه موضوع اين كنفرانس در روزنامه ‹‹ ديبا ›› منتشر شد، خاطر مسلمانان و خاورشناسان و محققانى كه در امور مربوط به مسلمانان كار مىكردند، آشفته گرديد. يكى از كسانى كه بر گفتار ‹‹ رنان ›› اعتراض كرد و رديه نوشت استاد ‹‹ مسمر ›› رئيس هيئت اعزامى ‹‹ مصر ›› به ‹‹ فرانسه ›› بود. اين مرد در بحث راجع به موضوع اول، حاكى از اينكه تمدن عربى -مدنيّت عرب نيست- بلكه مدنيّت همه ملتهايى است كه به اسلام گراييدهاند، تقريباً تسليم شد.ولى در مسئله دوم گفت:در دين اسلام و تعليمات اسلامى، چنين چيزى وجود ندارد كه مانع پيشرفت مسلمانان باشد، به دليل اينكه مسلمانان در دورههاى مختلف پيشرفتهايى داشتهاند و دينشان مانع پيشرفتشان نبوده است، بلكه بعضى اوقات برمسيحيان تقدم داشتهاند و هر سياحى كه اين روزها در كشورهاى شرقى مسافرت مىكند احساس مىكند كه شرق نهضت كرده و سبكهاى اصلاح و پيشرفت را آموخته است بدون اينكه دين اسلام جلو پيشرفتشان را گرفته باشد ›› آنگاه افزود:‹‹ عجب اين است كه دو روز پيش از آنكه ‹‹ مسيو رنان ›› اين كنفرانس را ايراد كند، يكى از دانشمندان بزرگ در همان محفل (دانشگاه سوربن) كنفرانسى ايراد كرد درباره اكتشافات عرب در علم ‹‹ حيات ›› و اين كنفرانس در مجله علمى منتشر شد...اين كنفرانس ما را به حقيقت تمدن اسلامى در قرون وسطى رهبرى مىكند و اگر ‹‹ مسيو رنان ›› از اين كنفرانس مطلع بود، و از آنچه ‹‹ سديو ›› و ‹‹ دوزى ›› در مؤلفاتشان از علوم و ادبيات و فنون و صنايع منسوب به عرب نوشتهاند، اطلاع مىداشت و مىدانست كه اين ملت در علم كارهايى كرده است كه به شمار درنمىآيد -آن هم در روزهايى كه اروپا غرق در توحش و جهالت بود- چنين نسبتى را به عرب نمىداد، و نيز بايد بداند كه اين علوم و پيشرفت آن با كمك دين بوده نه با مخالفت دينى.از اين گذشته ‹‹ ميسو رنان ›› بايد بداند وقتى كه اسلام به نسطورىها و مجوس و يهوديهاى تابع خود اجازه داد كه در علومى كه ‹‹ مسيو رنان ›› از آن نام مىبرد پيشرفت كنند، چه سبب داشت كه ميليونها مسلمان را به تحصيل علوم وادار نكند؟مسئله سوم را ‹‹ مسيو مسمر ›› مورد انتقاد قرار نداد و بر آن ردى ننوشت. 13- براى نقض اين ادعا مطالعه ‹‹ مقاله روح فرهنگ اسلام ›› نوشته علامه دكتر محمد اقبال (ره) بهترين جواب است.