مفخر شرق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ضمناً مغتنم مىشمارم خاطره گرانمايه خطيب توانا آقاى سيّد صدرالدين بلاغى را به حكم (خير الكلام
ماقل و دل) بازگو كنم كه فرمود: ‹‹ وجود سيّد جمالالدين بدون ترديد معجزهاى است از اسلام، آن هم
در چنان دوران تاريكى از استبداد و استعمار! ››نكته ديگرى كه زنده ساختن آن ضرورى مىدانم خاطرهاى است كه راجع به سيّد بزرگ از آقاى احمد سعيدى
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش دارم كه چندى قبل گفت:‹‹ در يكى از سالهاى اواخر جنگ دوم سفرى به
مصر كردم و با همه اطلاع و مطالعهاى كه درباره سيّد بزرگ داشتم - تازه قدرشناس مقام رفيع وى گرديدم
زيرا شبى در مجلس جشنى كه بسيارى از رجال علم و ادب و سياست مصر، در قاهره حضور داشتم، پس از آنكه به
شخصيتهاى علمى و ادبى حاضر در آن مجمع معرفى شدم غرق افتخار و غرور ملى شدم از اينكه با نظر لطف و
مكرمت خاصى به من نگريستند تا جايى كه به زبان آوردند كه ما هر چه داريم از ‹‹ جمالالدين شما ››داريم زيرا قبل از آمدن اين مرد بزرگ به مصر معارف عالى ما عبارت بود از مقدارى ادبيات فرسوده و
تكرار شده و موجود بودن يك نوع تصوف لطيف نزد رجال فرهنگى ما، ولى اقامت چندين ساله آن مرد بزرگ در
مصر وضع معارف را عوض كرد و آنچه فعلاً داريم محصول فعّاليّتهاى فكرى اوست...به هر حال بهطورى كه در مقدمه اين بحث يادآورى كردم شخصاً با يك دنيا غرور مذهبى، مىتوانم ادعا
كنم كه استحكام پايههاى عقيدتى خود را مولود افاضات اين مرد بزرگ مىدانم و آشنايى مختصر و ناچيزى
كه با مكتب قرآن پيدا كردهام، ناشى از تابش اشعه انديشه اين استاد بزرگ و پيشواى سترگ مىدانم و
مىگويم كدام ‹‹ الفبا خوانده ››اى است كه او را مايه افتخار شرق نداند؟و آنچه مىتوان بر اين
سوابق ذهنى بيفزايم خاطره ارزنده تابناكى است كه از مرحوم شيخ محمد عبده - شاگرد ممتاز سيّد بزرگ -
دارم و آن اين است كه در جايى ديدم نوشته بود: ‹‹ بعد از ائمه و پيشوايان اصيل و بزرگ صدر اسلام، در
ميان آن همه علما و انديشمندان و محققان و متفكران بزرگ درتاريخ اسلام، شخصيتى را به عظمت و جامعيت و
تأثير در اجتماع شرق - مانند سيّد جمالالدين - سراغ ندارم... ››خدايش غرق رحمت فرمايد كه مقام استادش را اين گونه شناخته و ستوده است. با پايان دادن به اين بحث
ارزنده، راجع به احياى ذكر اين پيشواى فداكار و بزرگ، براى تكميل مقال اميدوارم كه ترجمه خاطرات ‹‹
مخزومى پاشا ›› را كه خود يكى از شيفتگان سيّد بزرگ بوده و آن نيز درجلد چهارم ‹‹ فيض الخاطر ››
درج شده بر اين گفتار بيفزايم.(34)