مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

او مى‏گفت:

‹‹ سيّد جمال در آن روزهايى كه در ايران به‏سر مى‏برد، همه حرفهايش بر اين محور دور

مى‏زد كه زورگويى و خودكامگى بايد از بين برود و عدالت جاى آن را بگيرد. ››

مدير نراقى، سيّد جمال را بهتر از هر كسى شناخته بود و توصيفى كه از او مى‏كرد تأثرانگيز بود.
حتى
به خاطر دارم كه ماجرايى را از اين مرد نقل مى‏كرد كه او را با چه سختى و زجر و عقوبتى در زمستان از
حضرت عبدالعظيم بيرون كشيده و طرد و تبعيد كردند و به طرف ‹‹ خانقين ›› بردند و ما در حين نقل ماجرا
گريه مى‏كرديم و با سوابق ذهنى كه استاد ما در فكر من و امثال من گذاشت، جمال‏الدين را به عظمت
ديديم.

در آن هنگام مجلاتى كه از مصر مى‏آمد و تفسيرى را كه ‹‹ سيّد رشيد رضا ›› از درسهاى استادش
‹‹ شيخ محمد عبده ›› آموخته بود، در اختيار ما قرار مى‏گرفت و مطالب آنها را به ما مى‏فهماند. شيخ
محمد عبده كه چنين مرد بزرگى شده است، شاگرد سيّد جمال‏الدين بوده است. مرحوم مدير مى‏گفت كه من چند
شماره از مجله ‹‹ عروةالوثقى ›› را كه جمال‏الدين و شيخ محمد عبده در پاريس مى‏نوشتند، در تهران
ديده و خوانده‏ام و قسمتى از مضمون مقالات چاپ شده را براى ما شرح مى‏داد.

در سال پنجم و ششم كه طبيعى و زيست‏شناسى نيز مى‏خوانديم، صحبت از كتابهاى ‹‹ شبلى شميل ››
زيست‏شناس عرب به ميان آمد كه آن كتابها را در خارج از كلاس مى‏خوانديم.

در آن كتابها، مسئله تكامل و حرفهاى ‹‹ داروين ›› مطرح شده بود كه اذهان ما را مغشوش ساخته بود.

خوشبختانه كتابى تحت عنوان الرد على الدهريين از مرحوم سيّد جمال‏الدين به دست ما افتاد كه آن را در
‹‹ حيدر آباد كن ›› نوشته بود. درست خاطرم نيست كه ترجمه عربى كتاب را مى‏خوانديم و لذت مى‏برديم
يا متن فارسى آن را.

به هرحال ما از آنجا، جمال‏الدين را شناختيم و تاكنون هم من كسى را سراغ ندارم كه در آن زمان مانند
سيّد جمال از نظر علمى اين چنين مستدل به ‹‹ داروين ›› پاسخ داده باشد. اين بود كه هم از نظر علمى و
هم از جنبه اجتماعى و سياسى، شخصيت جمال‏الدين در ذهن من و امثال من تأثير بسزايى داشت، به‏طورى كه
در همان تاريخ يا سالهاى بعد در جايى مى‏خواندم، گزاف نخواهد بود كه اعتراف كنيم مرحوم جمال‏الدين
در آن جلسات اوليه‏اى كه در مصر تشكيل شده بود، مصرى‏ها را بكلى عوض كرد.

لرد كرومر مأمور عاليتربه انگليس درمصر، به مقامات عالى انگلستان گزارش داد كه اگر سخنان اين
درويش ايرانى! (اصطلاحى كه كرومر به سيّد داده بود) ادامه پيدا كند، جنبش و نهضت صدر اسلام دوباره
تجديد خواهد شد و اين مطلب در اسناد سياسى وزارت امور خارجه انگلستان، منعكس است.

غير از نيچريه يا ناتوراليسم، كتاب ديگرى از سيّد در سالهاى بعد خواندم به نام ‹‹ تتمه‏البيان فى
تاريخ الافغان ›› كه اين كتاب هم از آثار برجسته آن روز سيّد جمال بود. خلاصه، آشنايى ما با او كه در
افق فكر و نحوه انديشه و نگاه من به اسلام تأثير كرده بود، درنتيجه تشريح مرحوم مدير از شخصيت سيّد
جمال‏الدين بود.

سوال

اخيراً معدودى از قلم بدستهاى مغرض در مجله‏اى حملاتى به سيّد جمال مى‏كنند و به اصطلاح خودشان
سعى دارند وى را عامل كشورهاى اروپايى معرفى كنند! نظر شما در اين مورد چيست؟

جواب

با اينكه بنده نمى‏خواهم نسبت به هيچ كس بدبين باشم و خدا نكند كه اگر عالماً و عامداً تهمتى
بر كسى وارد بياورم، ولى از مجموع آنچه راجع به سيّد از شصت سال پيش در نوشته‏هاى انگليسى، عربى و
فارسى خوانده‏ام و از هر كس و هر جا مطالبى شنيده‏ام استنباط كرده‏ام كه سيّد جمال‏الدين يكى از
مظلومترين مشاهير جهان است.

خدا بر عمر آقاى محيط طباطبايى بيفزايد كه جمله‏اى را جزو خاطراتش نوشت كه گويى از سوز دل من ناشى
است، آنجا كه مى‏گويد:

‹‹ در تاريخ بشر، صرف‏نظر از انبيا و بزرگان، سيّد جمال‏الدين از مظلومترين شخصتيهاى علمى و
اجتماعى است. برداشتى كه از اوضاع اجتماعى كشورهاى شرق داشت، هيچ قهرمانى نداشت، امّا با اين وصف در
زمان حيات خود مظلوم بود و پس از حيات نيز به‏صورت ديگرى مظلومتر! ››(36)


36- به كتاب نقش سيّد جمال‏الدين در بيدارى مشرق زمين مراجعه شود. (اين كتاب با اضافاتى، به زودى
توسط ‹‹ كلبه شروق ››، منتشر خواهد شد).

/ 238