مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در كشور ما، آن طور كه بنده مى‏توانم به يقين قضاوت كنم، مردم در زمينه او دو دسته هستند. يك گروه
آنهايى كه در حقيقت سبك حكومت قاجار را مى‏پسندند و در نتيجه مبارزات سيّد را ناهنجار تلقى
كرده‏اند. آنان كه خوى استبدادى و اشرافيت داشتند از همان قديم با سيّد مخالف بوده و هستند و در
نتيجه تهمتهاى بسيار بر او وارد آوردند.

مثلاً در ‹‹ خاطرات مخزومى ›› ديدم يا همان مرحوم مدير نراقى براى ما نقل كرد كه خواستند سيّد را
به مسلمان نبودن متهم كنند و حتى گفتند بايد لباس سيّد را درآورد و ديد كه مختون است يا غير مختون!

و
اين تازه گوشه‏اى از تهمتهايى بود كه در زمان حياتش به او مى‏زدند.

در حال حاضر هم آن گروه كه با او
به مخالفت برخاسته‏اند، بيشتر از آن جهت است كه سيّد جمال‏الدين ضربتى بر بنيان استبداد زد و در
ميان خفقان و كشتار مهيب انديشمندان، صلاى آزادى سر داد، و هواداران دوره استبداد قجرى نيز از اين
جهت با او مخالف بودند.

با توجّه به اين حقايق و با شناخت دقيق روحيات و شخصيت او، مى‏توان به عظمت فكرى و روحى اين مرد
بزرگ پى برد. او هرگز خود را ذليل نكرد و در خدمت بيگانگان درنياورد.

دسته‏اى از لحاظ انس و علاقه به قاجاريه و دسته‏اى به خاطر حالت گريزشان از مذهب، نمى‏خواهند
قبول كنند كه يك آخوند، و يك سيّد همدانى، در اجتماعى ايران آن قدر سهم داشته باشد كه بانى مشروطيت و
آزادى ايران قلمداد شود. مغرضين و مخالفين بر مبناى اغراض خود و به خاطر فرونشاندن آتش كينه و حسادت،
او را به انواع و اقسام، مورد حمله قرار مى‏دهند.

در يكى از كتابها خواندم پس از آنكه انگليسى‏ها ‹‹ متمهدى ›› معروف را در ‹‹ سودان ›› مقهور
كردند، خواستند سيّد جمال را اغفال كنند.

در آن زمان او در ‹‹ فرانسه ›› به‏سر مى‏برد، به سيّد
پيشنهاد كردند تا رياست حكومت سودان را بپذيرد و او در پاسخ آنها گفت:

‹‹ مگر سودان مال شماست كه
حكومتش را به من مى‏دهيد؟

آنچه كرديد جز ظلم و جور و تعدى چيز ديگرى نبود ›› و سرانجام به هيچ‏وجه
حكومت سودان را قبول نكرد. با توجّه به اين قضايا، مى‏توان گفت كه خلقت و فطرت سيّد غير از اين
حرفهاى پوچ است كه دشمنان اسلام عنوان مى‏كنند.

سوال

شايد اطلاع داشته باشيد كه دشمنان سيّد عضويت او را در ‹‹ فراماسونرى ›› دليل و مدركى براى
خود مى‏دانند، لطفاً در اين مورد توضيح بدهيد.

جواب

در مورد عضويت سيّد جمال‏الدين در فراماسونرى تهمتى متوجّه او نيست. چه، در تاريخ زندگى او ثبت
و نقل شده و مسلم است كه در اوايل ورود او به مصر، عناوين:

برادرى، برابرى، انسانيت، آزادى و از اين
قبيل حرفها، كه فراماسونرى آورده، جلب توجّه سيّد را كرده و سيّد تقاضاى عضويت نموده و به اين مجمع
پيوسته بود، ولى پس از آگاهى به حقيقت امر، رابطه خود را قطع نموده است.

مرحوم ‹‹ محمدعلى جناح ››، بيست سال با هندوها همكارى كرد و مبشر صلح و عامل ارتباط مسلمان و هندو
شد، امّا وقتى متوجّه گرديد كه هندوها براى بلعيدن و نابود كردن مسلمانهانقشه‏هايى دارند، حسابش
را تصفيه كرد و گفت ما اشتباه كرديم، گمان برديم، امكان دارد هندو و مسلمان با هم بسازند، امّا ديديم
كه نمى‏شود و امكان سازش نيست و برگشت و ‹‹ پاكستان ›› را به وجود آورد.

مرحوم سيّد جمال‏الدين نيز فريب ظاهر و شعارهاى آزاديخواهانه فراماسونرى را خورده و بعد بدون
درنگ آنها را ترك گفته است. امّا من معتقدم كسانى كه سعى دارند اين مسائل را مستمسكى قرار دهند براى
كوبيدن پايه‏گذار نهضتهاى اسلامى، قبل از هر چيز از عقده‏هاى خطرناك روحى و خود كم‏بينى رنج
مى‏برند، آنها تصور مى‏كنند كه با كوبيدن اشخاص بزرگ، خودشان بزرگ مى‏شوند!...

ما در زندگى خودمان مشاهده مى‏كنيم هر كسى كه بزرگ شد، دشمن پيدا مى‏كند و بيشتر تهمتها به علت
بزرگى شخص يا از روى حسادت يا از سوء نظر يا از سوء تشخيص است و اين لازمه هر بزرگى است.

مگر به پيامبر
اكرم(ص) نسبت ناروا ندادند؟

بدون ترديد همان‏طور كه متملقين آن روز نسبت به سيّد بى‏علاقه و مخالف
بودند، امروز فرزندان آنها نيز بايد مخالف باشند!...

/ 238