مفخر شرق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از اينها گذشته ‹‹ مصطفى كامل ›› و كسانى كه مجله ‹‹ السياسى ›› مصر را مىنوشتند و منشأ آن همه
نهضتها شدند، همه خودشان را به شاگردى سيّد جمالالدين مفتخر مىدانستند.بعلاوه ‹‹ گولد زيهر ›› (خاورشناس بزرگ آلمانى) مانند پروفسور ‹‹ براون ››، معتقد است كه
جمالالدين مردى بود فيلسوف و نويسنده وخطيب و روزنامهنويس و بالاتر از همه اين امتيازات، مردى
بود سياسى كه دوستانش او را وطندوست بزرگ و دشمنانش او را مردى تهييج كننده خطرناكى مىدانند و
اين مرد در جنبشهاى ملى و ضداستعمارى كه در چند دهه اخير در كشورهاى اسلامى به وجود آمده، به شدت نقش
و تأثير داشته است.از اين گذشته او مىكوشيد كشورهاى اسلامى را از زير بار سيطره و سلطه اروپايىها و استثمار
بيگانگان نجات دهد. كما اينكه طرفدار تشكيل جامعهاى بود كه كشورهاى اسلامى ،تحت نظم و انضباط
درآيند، تا بهوسيله اين اتحاد، از شر مداخله ديگران در امان باشند و ضمناً مىكوشيد تا ادارات
داخلى كشورهاى اسلامى مانند كشورهاى اروپايى منظم گردند...(37)مرحوم ‹‹ دكتر احمد امين ›› در پايان مقاله مبسوطى كه راجع به زندگى اين مرد بزرگ به تفضيل، دوران
زندگى درخشان او را تجزيه و تحليل كرده است، چنين مىنويسد:در سال 1928، يعنى سى و يك سال پس از
وفات اين مرد بزرگ به آستانه (اسلامبول) رفتم. و آنگاه مغتنم شمردم قبرش را زيارت كنم و عظمتش را
يادآور شوم... پس از طى مقدماتى، به زيارت مزار اين مرد بزرگ موفق شدم و ديدم كه تركيب زيبايى از سنگ
مرمر روى قبرش بنا كردهاند.‹‹ آنگاه همراه دوستم عبادى بر سر مزارش ايستاديم و گفتيم:‹‹ اينجا آرامگاه زنده كننده نفوس و
آزاد كننده عقول و تكان دهنده قلوب و برانگيزنده ملتها و متزلزل كننده تختهاست! كسى در اينجا آرميده
است كه سلاطين بر عظمت او رشك مىبردند و از زبان و سطوت او مىترسيدند و دولتهاى صاحب ارتش و داراى
تجهيزات، از حركت او بيمناك بودند و كشورهايى كه آزادى در آنجا موج مىزد! حوصلهشان از حريتطلبى
او به تنگ آمده بود.اينجا آتش وجود آن كسى است كه هر جا مىرفت چه در افغانستان و چه در مصر، چه در
ايران و چه در پاريس، چه در لندن و چه در آستانه (اسلامبول) آتش قيام ملى برمى افروخت. و او آن كسى است
كه بذرهاى انقلاب عرابى پاشا را افشاند و آن كسى كه همه نفوس را در ايران براى انقلاب مشروطيت
برانگيخت و آن كسى است كه در سراسر جهان اسلام، با دولتهاى بيگانه مبارزه مىكرد و خواستار اصلاحات
اجتماعى بود.اينجا آن كس دفن شده كه با اسماعيل پاشا و توفيق پاشا در مصر و با ناصرالدين شاه در ايران و با
انگلستان در پاريس و با جهل و بيسوادى و ذلت و خوارى در شرق و با جاسوسى و نفاق در آستانه جنگيد و هيچ
چيز بر او پيروز نشد جز مرگ. او را تجليل كرديم و بر او تعظيم نموديم و روان ما به ياد او ملتهب و مشتعل
شد.پس محضر و منظر و مراى او چه بوده است؟رحمت خداى بر او باد.(38)