مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيةاللَّه خامنه‏اى درباره اقبال مى‏گويد:

‹‹ ... مثل كسى كه سالها مريد اقبال بوده ود ر ذهن خود
با اقبال زيسته است حرف مى‏زنم تا قدرى حق عظيم او را بر خود در اين مجمع بزرگ و در نهايت در ذهنيت
مردم عزيز كشورمان ادا كنم. اقبال از شخصيتهاى برجسته تاريخ اسلام است و چندان عميق و متعالى كه
نمى‏توان تنها بر يكى از خصوصيتهاى زندگى‏اش تكيه كرد. اگر ما فقط اكتفا كنيم به اينكه اقبال يك
فيلسوف و يك عالم است حق او را ادا نكرده‏ايم... اقبال يك شاعر برزگ است... اقبال مصلح و آزاديخواه
بزرگى است.

اقبال طرح يك فلسفه را ريخت:

خودى... يك مفهوم انسانى - اجتماعى كه در پوشش تعبيرات فلسفى
بيان شده... بى‏شك ستاره بلند اقبال شرق است و جا دارد كه ما اقبال را به معناى حقيقى كلمه ستاره بلند
شرق بناميم... ››(2)

انديشه اقبال لاهورى با اين عظمت و اوج، متأسفانه به علت حاكميت طاغوت و سلطه فرهنگى استعمار در
كشور ما آن‏طور كه بايد شناخته نشد و مورد بررسى و استفاده قرار نگرفت و تأسف ما وقتى بيشتر خواهد شد
كه بدانيم بيشترين اشعارى كه اقبال سروده به زبان فارسى است نه به زبان اردو كه زبان مادرى اوست.

و در
واقع مردم ما نخستين گروه از مخاطبان جهانى او بوده‏اند كه در گذشته نتوانسته‏اند اقبال را مانند
فردوسى، حافظ و سعدى و شهريار ‹‹ شاعر خود ›› بدانند.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، كه
اقبال در شعر خود به آن اميد و دل بسته بود،(3) چنان كه به صراحت مى‏گويد:


2-  در شناخت اقبال، سخنرانى آيةاللَّه خامنه‏اى، صفحه 9- 35 چاپ تهران، 1365.

3- كليات اشعار فارسى اقبال، زبور عجم، صفحه 104.




  • چون چراغ لاله سوزم در خيابان شما
    غوطه‏ها زد در خمير زندگى انديشه‏ام
    مهر و مه ديدم نگاهم برتر از پروين گذشت
    فكر رنگينم كند نذر تهى دستان شرق
    مى‏رسد مردى كه زنجير غلامان بشكند
    حلقه گرد من زنيد اى پيكران آب و گل
    آتشى در سينه دارم از نياكان شما



  • اى جوانان عجم جان من و جان شما
    تا به دست آورده‏ام افكار پنهان شما
    ريختم طرح حرم در كافرستان شما
    پاره لعلى كه دارم از بدخشان شما
    ديده‏ام از روزن ديوار زندان شما
    آتشى در سينه دارم از نياكان شما
    آتشى در سينه دارم از نياكان شما





/ 238