خودى ›› را كه به سال 1915 نشر داد، سر و صداى زيادى راه انداخت. نشر اين منظومهها در كلبهها و
خانقاههاى زاهد نماها و صوفيان خواب آلود، طوفانى به پا كرد ولى هيچ عاملى او را از نشر دعوتش
بازنداشت.حمله اقبال عليه پارهاى از مضامين حافظ كه بيكارى و زندگى رهبانيت و انزوا و روشهاى غير عملى را
ترويج مىكند، گران آمد و جوابهاى تندى به صورت نظم و نثر به انتقادهاى اقبال دادند. ولى اين طغيان و
آشفتگيهاى مدعيان هنر و حملات عارف نماها از بين رفت و فكر اقبال بر آنها چيره شد و اقبال آن قدر زنده
ماند كه اثر اشعار بلند و محبوبيت خودش را در سراسر جهان مشاهده كرد.از اين تاريخ به بعد، اقبال تا جايى كه مطلوب خاطرش بود، هماهنگى كاملى در فكرش به وجود آمده بود،
زيرا هدف روشن بود و خط مشى آينده وى نيز به خوبى ترسيم و تعيين شده بود. اين مرد متفكر وظيفهاى را
كه براى اصلاح يك جامعه عقب افتاده ومشرف بر سقوطى كه در سراشيبى ضعف اخلاق، دست و پا مىزد، بر عهده
گرفته بود.هرچند اين وظيفهاى بود بسيار سنگين و عملى شگرف، ولى او كسى نبود كه ملاحظه اين نكات و سنگينى اين
بار او را مأيوس كند. معذلك طغيان و طوفان عظيمى كه عليه نشر ‹‹ اسرار خودى ›› به وجود آمده بود و
انتقادها و اعتراضات بىمعنايى را كه در برابر اين اثر عظيم ابراز مىشد ناگزير بود تحمل كند، و
اين همه انتقاد و اعتراض نه فقط از ناحيه تودههاى فاقد شعور و مردم بى تميز و بىتشخيص متوجه او
بود، بلكه جمعيتها و افراد نزديك به وى نيز در اين عصيان و طغيان دخيل و سهيم بودند.بدين سبب حق داشت
مغموم و مهموم شود، و چون از هر جهت خودش را تنها مىديد، به خدا مىناليد و دعا مىكرد تا رفيق
شفيق و دوست همدل و همدردى پيدا كند.اقبال به خدا مىناليد و دردهاى دلش را بدينسان بر زبان مىراند:
خواهم ازلطف تو يارى، همدمى
انتظار غمگسارى تا كجا
جستجوى راز دارى تا كجا
در رموز فطرت من محرمى
جستجوى راز دارى تا كجا
جستجوى راز دارى تا كجا
بيخودى ›› را منتشر كرد. اين منظومه به سال 1917 تكميل شد ولى تا سال بعد منتشر نشد. شاعر در آن، ضمن
بيان اسرار و رموز، پيامى را كه براى بشريت داشت تشريح نموده بود.‹‹ اسرار خودى ›› درباره دكترين ‹‹ ذات فرد ›› بحث مىكند ولى ‹‹ رموز بيخودى ›› راجع به
مسائلى است كه مربوط به جامعه انسانيت و ذات اجتماعى است و به تعبير ديگر درباره رابطه فرد با محيط
بحث مىكند.مقارن همين اوقات، مجموعه اشعار وى كه به زبان اردو سروده شده بود به نام ‹‹ بانگ درا ›› منتشر شد.بعد از نشر اين مجموعه رساله ‹‹ پيام مشرق ›› را نشر داد. مندرجات اين رساله منظوم حاوى مجموعه
اشعار متفرقى است به زبان فارسى كه در جواب ديوان گوته شاعر معروف آلمانى سروده است پس از نشر ‹‹
پيام مشرق ›› به فاصله دو سال كتاب زبور عجم به زبان فارسى منتشر شد.اين كتاب حاوى اشعار عرفانى، و
مملو از معانى حياتبخش و داراى مضامين بسيار بلندى است حاكى از شرافت و اهمّيّت مقام انسان.بعد از انتشار زبور عجم كتاب جاويد نامه نشر يافت، اين اثر را عاليترين و راقىترين آثار منظوم
اقبال دانستهاند. اين كتاب در حكم كمدى الهى شرق شناخته مىشود، اقبال در ضمن سرودن اشعار آن، به
صورت بسيار زيبا و جالبى، افكار و نظرياتش را درباره مسائل متنوعى كه انسان در زندگى روزانهاش با
آنها مواجه مىشود، تشريح كرده و توضيح داده است. اين اشعار در عداد اشعار كلاسيك جاويد جهان محسوب
مىشود.