نهي شديد قرآن از اشاعه زشتيهاي مؤمنين - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يك وقتي يك شامي با يك كوفي در يك قهوه خانه بين راه به اصطلاح امروز سر يك مسئله نماز مباحثه مي كردند كوفي خواست بگويد كه حرف من درست است ، گفت آخر من علي را ديدم اين جور نماز مي خواند شامي گفت : مگر علي نماز هم مي خواند ؟ ! اين بدبختها ، اين شاميها تا اين حد اغفال و گمراه شده بودند .

خداي متعال عرض مي كند : و حلني بحلية الصالحين والبسني زينة المتقين پروردگارا ! مرا مزين كن و زينت بخش به زيور صالحان ، و بپوشان لباس پرهيزكاران خود اين جمله ها توضيح نمي دهد كه زيور صالحان چيست و چه چيزها براي صالحان زيور است ؟ چه چيزها براي متقيان جامه اي زيبا است ؟ چون صالحان و متقياني كه ما مي شناسيم با آن كه امام سجاد در اينجا توضيح مي دهد خيلي فرق مي كند حلني بحلية الصالحين و البسني زينة المتقين في بسط العدل و كظم الغيظ و اطفاء النائره و ضم اهل الفرقة و اصلاح ذات البين و افشاء العارفة و ستر العائبة و لين العريكة و خفض الجناح خدايا ! مرا مزين كن به زينت صالحان ، مرا بپوشان به لباس زيباي پرهيزكاران و متقيان .

( بعد براي اينكه مردم بفهمند كه او زينت صالحان و جامه متقيان راچه مي شناسد ، مي فرمايد ) : في بسط العدل در گسترش دادن به عدالت زينت صالحان و جامه زيباي متقيان اين است كه عدالت را گسترش مي دهند و كظم الغيظ وقتي كه خشم مي گيرم ، بتوانم بر خشم خود غالب بشوم و خشم خود را كظم كنم " كظم " يعني چه ؟ غيظي كه انسان پيدا مي كند ، درست حالت عقده اي را دارد كه در انسان پيدا مي شود ، حل كردن اين عقده را " كظم " گويند مثل غده سرطان كه وقتي آن را زير برق مي گذراند آب مي شود از نظر روحي ، كظم غيظ اين است كه انسان كاري بكند كه نه تنها اثري بر غيظ خودش مترتب نكند بلكه آن عقده ، آن كينه كه در قلبش وجود دارد ، حل بشود و مثل يخي كه آب مي شود ، آب بشود زينت متقيان و حليه صالحان اين است كه بتوانند خشم را در خودشان حل كنند و اطفاء النائره هر جا كه آتشي شعله ور است ( معلوم است كه مقصود آنجايي است كه ميان دو مؤمن جنگ و نزاعي هست ، اختلافي هست ، شعله فتنه اي هست حال آيا در آنجا مثل اغلب ما مردم ، هيزم كشي بكنم كه آن آتش شعله ورتر بشود ؟ ! نه ، هر جا كه شعله نزاع ميان برادران مؤمن فروزان است ) من بشوم آتش نشان آن شعله و اصلاح ذات البين ميان مؤمنان و مسلمانان ، اصلاح بر قرار كنم و افشاء العارفة خوبيهاي مردم را فاش كنم و ستر العائبة بر عكس ، بديهاي مردم را ، عيبهاي مردم را روپوشي كنم (همه اينها در مسائل اخلاقي است ، شامل مسائل اجتماعي كه در آنها حق عموم پيدا مي شود نيست ، چون در آن موارد دستورهاي ديگري است كه در همين دعاي مكارم الاخلاق هم آن دستورها هست ) انسان بايد در اين حد باشد كه براي اينكه مردم را بيشتر خوشنام بكند و حسن ظن مسلمين را نسبت به يكديگر زياد نمايد ، خوبيهاي مردم را اينجا و آنجا بازگو كند و روي بديهاي مردم حتي بديهاي واقعي مردم را بپوشاند ، زشتيها را آشكار نكند اين خودش يك وظيفه اسلامي است : آشكار كردن نيكيها و پوشاندن بديهاي مردم .

وقتي كه انسان يك مقدار نيكي دارد ، بعد ببيند مردم او را با نيكيهايش مي شناسند ، همين خودش عاملي است براي اينكه بديها را در وجود خودش كم بكند ، و بر عكس ، اگر انسان يك سلسله نيكيها داشته باشد و يك سلسله بديها ، و بعد ببيند مردم او را فقط به اين بديها مي شناسند ، آن شخصيت نيك ، و نيكي اش شكست مي خورد ، يعني به تدريج تبديل به آدم بد مي شود .

نهي شديد قرآن از اشاعه زشتيهاي مؤمنين

اين است كه قرآن فوق العاده شديد نهي مي كند از اينكه فحشاء ( و به تعبير قرآن : فاحشه ) يعني زشتيهاي مسلمانان ، حتي زشتيهاي واقعيشان پخش بشود : ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذاب اليم ( 1 ) بنابر يكي از دو تفسيري كه درباره اين آيه هست : " كساني كه دوست دارند زشتيها درباره مسلمانان و مؤمنين اشاعه پيدا كند " خدا نكند كه يك وقت اطلاع پيدا كند كه لغزشي در فلان شخص پيدا شده است تازه من راستها را مي گويم ، دروغ كه ديگر و اويلا است حديث است كه اگر كسي به برادر مؤمنش تهمت بزند ، ايمان در روح او آب مي شود آنچنان كه نمك در آب حل مي شود ، ايمان براي شخص باقي نمي ماند اگر راست باشد ، اين به آن مي گويد ، آن به ديگري مي گويد [ و به تدريج شيوع پيدا مي كند ] اگر دروغ باشد كه خدا مي داند ، هماني است كه قرآن هرگز نمي خواهد چرا غيبت كردن حرام است ؟ براي اينكه بدبيني ايجاد مي كند در حالي كه غيبت كردن همان افشاء بديها است يعني بديهاي واقعي را بازگو كردن .

غيبت در مواردي جايز است

باز عرض مي كنم : حرمت غيبت در غير موارد استثنايي - كه همه اين موارد جنبه اجتماعي دارند - مي باشد ، مثل آنجا كه مثلا نصح مستشير است : يك نفر مي خواهد با يك كسي شركتي تأسيس كند ، مي آيد با شما كه از احوال آن شخص اطلاع داريد مشورت مي كند كه آقا اين آدم كه تو مدتي با او بوده اي چه جور آدمي است ؟ من مي خواهم با او شركتي تأسيس كنم ، يا مي خواهم دخترم را به او بدهم ، يا مي خواهم

1. سوره نور ، آيه . 19

/ 108