داستان كودك زيرك و مدرسه - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داستان كودك زيرك و مدرسه

گفت بچه باهوشي را بردند مدرسه . معلم به او گفت بگو الف . سكوت كرد . معلم مي گفت اين كه ساده است بگو الف . نمي گفت . هر چه
معلم گفت بگو ، نگفت . ديگران آمدند ، پدر و مادرش آمدند : بچه جان ! تو كه بچه باهوشي هستي ، خوب مي گويد الف ، بگو الف نمي گفت آخر كار گفتند چرا نمي گويي ؟ گفت آخر اگر بگويم الف ، اينجا كه تمام نمي شود ، باز مي گويد بگو ب تا بگويم ب مي گويد بگو ت بگويم ت ، مي گوي بگو ث از همان اول الف را نمي گويم كه تا آخرش راحت باشم ، زيرا مرا از مدرسه بر مي داريد و خيالم راحت مي شود همينكه بگويم الف ، ديگر از اينجا رفته ام تا آنجا كه دوران جواني من بايد در مدرسه و مكتب صرف بشود . حالا اين آقا براي فرار از اينكه فكر خدا در ميان نيايد ، مي گويد روح كندو است كه به زنبور عسل وحي مي كند .

توبه

گرايشهاي معنوي انسان با هيچ حساب مادي جور در نمي آيد . همين گرايشهاي اخلاقي كه قبلا شرح مي داديم ، از نظر فرد ، مبتني بر زيان و ضرر است : جان خود را فداي جامعه كردن ، انصاف دادن به نفع ديگري كه حق با اوست نه با من ، عادل بودن يعني تجاوز نكردن ، عليه خود قيام كردن و عصيان عليه خود كه در زبان ديني اسمش " توبه " است : شوريدن بر ضد خود يك وقتي من آيات قرآن را در اين زمينه جمع آوري كردم ، ديدم منطق قرآن درست همين منطق است : انقلاب عليه خود عجبا انسان عليه خودش شورش و عصيان مي كند ، عليه خودش انقلاب مي كند با همه خصوصياتي كه در يك انقلاب وجود دارد ، خودش را محاكمه مي كند ، خودش را مجازات مي كند چه شيرين و عالي فرمود علي عليه السلام .

يك كسي آمد خدمتش گفت : استغفر الله ربي و اتوب اليه خيال كرد " توبه " يعني كلمه استغفار را بر زبان آوردن علي ( ع ) به او توپيد ، فرمود : ثكلتك امك برو گمشو ، مادرت به عزايت بنشيند ، برو بمير ا تدري ما الاستغفار ؟ ان الاستغفار درجة العليين ( 1 ) اصلا مي فهمي استغفار يعني چه ؟ بعد حضرت استغفار را تشريح مي كند : پشيماني كامل از گذشته تيره و سياه ، تصميم قوي بر برنگشتن به گناهان سابق ، اداء حقوق الهي كه فوت شده است ، اداء حقوق الناس كه فوت شده است بعد دو جمله مي گويد كه درست معناي انقلاب و شورش عليه خود و مجازات كردن خود را دارد مي گويد : ديگر اينكه اين گوشتهاي مباركي ! كه در اين بدنت روييده از گناه ، بايد اينها را ذوب كني اين گوشتها كه از حرام روييده است ، اين گوشتها كه در مجالس لهو ولعب روييده است ، اين گوشتها كه توأم با هرزگي روييده است ، بايد همه اينها را بروي آب كني ، از نو گوشت جديد برويد ديگر اينكه بايد به اين بدنت سختي طاعت را بچشاني همچنانكه لذت معصيت را چشانده اي اين مي شود " توبه " و تائبهاي دنيا اين جور بوده اند ، و هميشه بوده اند اين جور افراد . مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي از بزرگان اهل معرفت زمان ما كه پنجاه و دو سال پيش از دنيا رفته است و قبر او در قم است و من هر وقت به قم مشرف مي شوم آرزو دارم قبر اين مرد بزرگ را زيارت كنم ، در يكي از نوشته هاشان درباره استاد بزرگوارشان مرحوم آخوند ملاحسينقلي

1. نهج البلاغه فيض ، حكمت 409 ، ص . 1285

/ 108