آيا روح اجتماع است كه گرايشهاي اخلاقي را الهام مي كند ؟ - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همداني كه از اعاجيب اهل معني بوده مي نويسند كه يك آقايي آمد پيش مرحوم آخوند و مرحوم آخوند او را توبه داد چهل و هشت ساعت بعد وقتي آمد ، ما او را نشناختيم آنچنان عوض شده بود از نظر چهره و قيافه كه ما باور نمي كرديم كه اين همان آدم چهل و هشت ساعت پيش است . من اين را از نظر خصلت بشري مورد مطالعه قرار مي دهم : اين دگرگوني آن آقاي تائب در محضر آخوند ملاحسينقلي همداني ، كه راهش به آن طرف است يكمرتبه بر مي گردد به اين طرف و عليه خودش شورش و عصيان و انقلاب مي كند ، چه توجيهي دارد ؟ كي عليه كي قيام و شورش و انقلاب مي كند ؟ اينها است كه براي بشر درس است ، درس بزرگ من عرف نفسه عرف ربه اگر انسان خود را بشناسد خداي خودش را شناخته است . اين گرايشهاي شديد از كجا پيدا مي شود ؟ ريشه و منبعش كجاست ؟ درباب گرايشهاي اخلاقي كه يكي از آنها توبه بود ، گرايشهاي ديگري هست كه با منفعت يك فرد اصلا سازگار نيست و فقط اسمش خدمت به جامعه و بشريت است ، مثل : خود را فاني كردن براي باقي ماندن جامعه ، خود را محروم كردن براي رفاه جامعه ، خود را در رنج انداختن براي به آسايش رسيدن جامعه ، كه اينها با هيچ حساب مادي جور در نمي آيد .

آيا روح اجتماع است كه گرايشهاي اخلاقي را الهام مي كند ؟

حال وقتي مي خواهند اين گرايشها را توجيه كنند چه مي گويند ؟ بعضي گفته اند روح اجتماع است كه وحي مي كند ، روح اجتماع الهام مي كند به انسان كه چنين كار را بكن " روح اجتماع الهام مي كند " معنايش اين است كه روح اجتماع مي فريبد ، و جز فريب معني ديگري ندارد عين آن حرفي كه آن شخص درباره زنبور عسل گفت كه روح كندو است كه به زنبور عسل وحي مي فرستد و او اين كارهاي شگفت را انجام مي دهد ، اين آقا كه در گرايشهاي معنوي كميتش لنگ است مي گويد روح جامعه است كه دارد وحي مي فرستد جامعه چيست ؟ جامعه يعني مجموع افراد با يك تركيب مخصوص جامعه كه وجودي مستقل از افراد ندارد مگر يك وجود اعتباري ، و وجود اعتباري كه روح ندارد گيرم روح داشته باشد ، روح جامعه از كجا اين را گرفت و الهام كرد ؟ [ و به عبارت ديگر ] كي به خود روح جامعه الهام كرد ؟ و تازه الهيون كه مي گويند خداي متعال است كه به بشر الهام مي كند ، مي گويند خداي عادلي كه هيچ عملي را بي پاداش نمي گذارد : للذين احسنوا الحسني و زيادش ( 1 ) . محال است چنين چيزي كه خدا به بشر بگويد :

اي بشر ! تو سعادت خودت را ، هستي خودت را فدا كن براي هيچ و پوچ بلكه پشت سرش پاداش است از نظر آن حقيقتي كه وحي مي فرستد يعني خدا ، اين عمل يك عمل حكيمانه است و بي پاداش نيست ولي وقتي بگوييم ماورائي وجود ندارد ، روح جامعه است كه به بشر بدبخت الهام مي كند كه خودت را به آتش بيانداز تا ديگران نجات پيدا كنند ، و بعد هم كه خود را به آتش انداختي ، رفتي كه رفتي آنجا كه عرب ني بياندازد ، و تمام شد ، اين يعني روح جامعه دارد مي فريبد .

1. سوره يونس ، آيه . 26 [ ترجمه : مردم نيكوكار به نيكوترين پاداش عمل خود و زيادت لطف خدا نايل شوند ] .

/ 108