نظر افلاطون - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هزاران زيبايي ديگر را كه در طبيعت وجود دارد ، زيبائيهايي كه خيال درك مي كند احساس نمايد ، و بعد برود بالاتر و اوج بگيرد ، زيباييهاي كارهاي نيك را ، زيبايي نيك كرداري را درك بكند و در مقابل ، زشتي و بدي و منفوريت كارهاي بد را حس بكند كاري بكنيد كه اصلا دروغ در نظرش زشت و يك شي متعفن و گندناك باشد ، شيئي كه اساسا ذوق او از آن تنفر دارد اصلا ذائقه اش را اصلاح كنيد كه ذائقه او از غيبت كردن تنفر داشته باشد آيا باور مي كنيد كه اخلاقيون يعني آنهايي كه في الجمله خودشان را تربيت كرده اند واقعا ذائقه شان از غيبت كردن تنفر دارد ، ذائقه شان از دروغ گفتن تنفر دارد ، ذائقه شان از خيانت كردن به مردم تنفر دارد ، ذائقه شان از ظلم و تجاوز به حقوق مردم تنفر دارد اصلا ذائقه آنها اين اعمال را نمي پسندد ، نمي خواهد و دور مي اندازد ذائقه را درست كنيد ولي ذائقه عقلي ، ذائقه فكري ، ذائقه معنوي ذائقه كه درست بشود انسان خود به خود همين جور مي شود راهش چيست ؟ البته راه دارد هر حس فطري را با تربيت خيلي خوب مي شود پرورش داد ما در عمر خودمان واقعا ديده ايم افرادي را كه ذائقه آنها اين جور شكفته شده بود ذائقه آنها از ذكر و ياد خدا لذت مي برد كه از هيچ غذاي مطبوعي و از هيچ لذت جسمي آنقدر لذت و حظ نمي برد ذائقه چنين انساني به گونه اي است كه از عبادت لذت مي برد ، از هدايت و ارشاد مردم لذت مي برد ، از خيانت كردن به مردم تنفر دارد ، از غيبت تنفر دارد اگر خدا هم به او بگويد من تو را به خاطر غيبتهايت عذاب نمي كنم و به خاطر راستگويي ات پاداش نمي دهم ، از اين ساعت تكليف ما از دوش تو برداشته شده ، خودت مختار و آزادي ، مي خواهي غيبت بكن مي خواهي غيبت نكن ، باز هم غيبت نمي كند ، چون ذائقه اش رسيده به حدي كه از غيبت كردن و تهمت زدن و فحشاء و از هر كار زشتي تنفر دارد ، زيبايي عدالت را درك مي كند ، زيبايي احسان را درك مي كند ، زشتي فحشاء را درك مي كند ، زشتي بغي ( به تعبير قرآن ) را درك مي كند عجيب تعبيري دارد قرآن مي گويد معروف و منكر يعني زشت .

ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي و ينهي عن الفحشاء و المنكر و البغي يعظكم لعلكم تذكرون ( 1 ) اين مطلبي بود كه متكلمين اسلامي و به دنبال آنها فقهاي اسلامي درباب حسن و قبح گفته اند .

نظر افلاطون

يك سخن ديگر هم هست و آن اين است كه اساسا اخلاق مربوط به روح زيبا است نه اينكه كار ، في حد ذاته زيبا است اخلاق يعني آن جا كه روح انسان حالتي پيدا مي كند كه خود روح زيبا مي شود اگر كار ، زيبا است به تبع روح زيبا است در آن نظر اول ، كار في حد ذاته زيبا است و روح زيبايي خود را از كارش كسب مي كند ، ولي طبق اين نظر روح ، زيبا است و كار ، زيبايي خودش را از روح كسب مي كند اين نظر مربوط به افلاطون است افلاطون پايه اخلاق را بر عدالت قرار داده است يعني اخلاق را مساوي با عدالت مي داند و عدالت را مساوي با زيبايي مي گويد : با اينكه بشر عدالت ، زيبايي و حقيقت را مي شناسد ، هيچ كدام قابل تعريف نيست .

1. سوره نحل ، آيه . 90 [ ترجمه : همانا خدا فرمان به عدل و احسان مي دهد و به بذل و عطاء خويشاوندان امر مي كند و از كارهاي زشت و منكر و ظلم نهي مي كند و به شما از روي مهرباني پند مي دهد باشد كه موعظه خدا را به ياد آوريد ] .

/ 108