خود ياد آوري ( خود يابي ) - فلسفه اخلاق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
خودش را در اين قمار باخته ، بالاترين باختنها او خودش را فراموش كرده آنچه كه هميشه دريا دارد و در نظرش مجسم است چيست ؟ چه چيزي بر فكرش حكومت مي كند ؟ پول ، شهوات ، مأكولات ، مشروبات ، ملبوسات جز اينها چيز ديگري بر وجودش حكومت نمي كند پس آن " خود " كجا رفت ؟ فراموش شد به جاي " خود " ، " ناخود " را " خود " مي پندارد خودش فكر نمي كند كه خودم را فراموش كرده ام انسان هيچگاه باور ندارد كه خودش را فراموش كرده [ مي گويد ] من خودم را فراموش كرده ام ؟ ! من هميشه دم از خودم مي زنم : اين خودم هستم كه اينقدر پول دارم ، اين خودم هستم كه امروز چنين غذايي خوردم قرآن مي گويد خودت را گم كرده اي ، او خود تو نيست ، او يك چيز ديگر است ، او طفيلي خود تو است ، او خود طفيلي تو است نه خود اصيل تو و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم ( 1 ) از آن كساني مي باشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا به عكس العمل اين فراموشي كه قانون حق ، قانون عمل و عكس العمل است خود آنها را از يادشان برده ، خودشان را فراموش كرده اند .
خود ياد آوري ( خود يابي )
اين است كه در قرآن مسئله اي به نام " خود فراموشي " آن هم خود فراموشي مذموم مطرح است در مقابل ، خود يادآوري است : اي انسان ! خود را ياد بياور ، كه " خود يادآوري " هم جز با " خدا يادآوري " امكان ندارد ، يعني در منطق قرآن اين دو از يكديگر جدا نيست ، خدا را دريا داشتن ، خود