امام حسين ( ع ) و فضائل اخلاقي - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام حسين ( ع ) و فضائل اخلاقي

يك فصل از زندگي حسين بن علي - كه اشاره مي كنم و رد مي شوم - همين است ، و فصل بسيار پر ارزشي است . تاريخ حسين بن علي را همه شما مي دانيد كه در چه وضعي قيام خود را آغاز كرد ، در چه فشاري بود ، و چه مظالمي وجود داشت ولي در عين حال آنجا كه پاي مسائل اخلاقي به ميان مي آمد آيا حاضر بود حتي عليه دشمن از اخلاق تجاوز بكند ؟ ابدا مسلم بن عقيل يك تربيت شده اوست ، يك شيعه است ، سربازي است از طرف او ، بهترين فرصتها به دستش مي آيد كه ابن زياد را بكشد ولي در همان حال فكر مي كند كه اسلام با اينجور مبارزه كردن مخالف است و اينگونه مبارزه را جوانمردانه نمي داند به او گفتند : چرا از اين صندوقخانه بيرون نيامدي كه شر او را از سر مسلمين كم كني ؟ گفت : همان وقت به فكر حديث پيغمبر افتادم : الايمان قيد الفتك ايمان اجازه نمي دهد كه مسلمان ولو به آن كسي كه بيرون مرز ديني خودش هست تجاوز بكند . اين ناجوانمردانه و نامردانه است ، من نمي توانم [ چنين كاري بكنم ] .

دشمن مي آيد در بين راه در حالي كه تشنه است . مي گويند از اين فرصت استفاده بكنيم آب را به روي آنها ببنديم مي فرمايد : مبادا چنين كنيد ، طريق مبارزه ما اينجور نيست كه آب را به روي آنها ببنديم ، به آنها آب بدهيد ، به اسبانشان هم آب بدهيد پيشنهاد مي كنند الان بهترين موقع است براي جنگيدن . مي فرمايد : از لحاظ اينكه آنها را از بين ببريم بله ، ولي از لحاظ حق و قانون چطور ؟ هنوز كه آنها به ما تجاوز نكرده اند . آنها مسلمانند ، ما هم مسلمان هستيم ، تا آنها تجاوز نكنند ما از خودمان دفاع نمي كنيم اين انضباط اخلاقي را ببينيد اين همان اخلاقي است كه بر پايه خداشناسي است اين اخلاق را هيچ چيز نمي تواند متزلزل بكند ، منافع شخصي ، حب حيات ، حفظ خود ، حفظ خانواده ، مقام رياست و خلافت نمي تواند آن را متزلزل بكند .

حتي در همان روز خونين عاشورا يكي از شريرترين آنها از پشت مي آيد شبيخون بزند بي خبر از اينكه ترتيب خيمه ها و خندقي كه كنده اند مانع از اين است كه شبيخون بزند عصباني مي شود و شروع مي كند به فحاشي كردن يك نفر عرض مي كند : " يا ابن رسول الله ! اجازه بدهيد كه با يك چوب كلك اين را بكنم " . فرمود : تا آنها ابتدا [ به جنگ ] نكرده اند براي ما جايز نيست اول آنها بايد شروع بكنند و بعد ما دفاع بكنيم اين انضباط اخلاقي ، ديگر خود در آن نيست ، شخص در آن نيست ، خانواده در آن نيست ، اهل محل در آن نيست ، اهل شهر و وطن در آن نيست ، آب و خاك در آن نيست ، نژاد و مليت در آن نيست ، از انسانيت هم چند درجه آنطرفتر است ، جهاني است . اين است كه مسأله خودي در اخلاق جز با دين با هيچ چيز ديگر حل نمي شود اخلاق كمونيستي و اخلاق نيچه اي و اخلاق ما كياولي هر كدام اخلاقي است كه در يك شرايط محدود و معيني مفيد واقع مي شود و اصلا مكتب اخلاقي هم شمرده نمي شود ، واكنشهايي است آنهم واكنشهاي افراطي در يك شرايط معين اسلام در عين اينكه خودي را توسعه مي دهد حفظ حقوق شخص را واجب مي شمارد . مي گويد: " لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم " ( 1 ) .

در عين اينكه ما بايد يك چنين نظر وسيعي داشته باشيم ، از حق خودمان هم بايد دفاع بكنيم حالا يكوقت در جامعه اي مثل جامعه مسيحي يا جامعه مسلمان كه از اين افكار مسيحي پيروي مي كند و از حقوق خودشان دفاع نمي كنند مي آيند اخلاقي را تأسيس مي كنند بر اساس دفاع از خود ، و فقط همين يك جنبه را در نظر مي گيرند ابتدا خوب طرفدار پيدا مي كند ، و شخص تا مادامي كه در دنيا ظلم و مظلوم باشد طرفدار چنين مكتبي است ، اما وقتي كه خودش مي خواهد دنيا را اداره كند ديگر ضدش و به قول آنها آنتي تزي در مقابل نيست و در نتيجه ، اين هم ديگر كميتش لنگ است باور نكنيد كه بشود در دنيا براي مفاهيم اخلاقي ، براي همين حرفهايي كه امروز مي زنند ، براي عدالت ، حق ، صلح ، انسانيت ، راستي و درستي ، مبنا و منطق و پشتوانه و اعتباري جز خداشناسي پيدا كرد . يك دليل بر اينكه خداشناسي و ايمان و معنويت از دنيا نخواهد رفت همين است كه بشر احتياج به اخلاق دارد در دوره علم كه ديگر با تقليد و تلقين نمي شود فضائل اخلاقي درست كرد ، بايد با منطق و ريشه دار درست كرد دنيا و جامعه بشريت يا بايد باشد و يا بايد نباشد اگر نيست و نابود مي شود كه هيچ ، ولي اگر جامعه بشريت باقي بماند اخلاق مي خواهد و اخلاق همه جانبه مي خواهد نه اخلاق كمونيستي ، اخلاقي كه بتواند همه جوانب را رعايت بكند ، اخلاقي كه مبنا و پايه و اساس داشته باشد و اين جز با دين و معنويت امكان ندارد .

1. سوره نساء ، آيه . 148 [ ترجمه : خدا دوست نمي دارد كه كسي با گفتار زشت به عيب مردم صدا بلند كند مگر اينكه ظلمي به او رسيده باشد ] .

/ 108