فلسفه اخلاق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و اكره له ما تكره لها . ( 1 ) " اپانيشادها " مجموعه كتب مذهبي هندويي در قديم و از چند هزار سال پيش است و جز كتابهاي مهم دنيا به شمار مي رود استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي سلمه الله تعالي چند سال پيش كه اين كتاب را مطالعه كرده بودند ، خيلي اعجاب داشتند ، مي گفتند معاني فوق العاده عميقي در اين كتاب وجود دارد . الان هم دنياي اروپا براي اين كتاب اهميت فراواني قائل است .دارد و آن ، شناخت ذات است ( در ترجمه كلمه " ذات " را نوشته بودند من حدسم خيلي قوي است كه بايد به جاي ذات ، كلمه " نفس " ترجمه مي كردند ) در عالم فقط يك معرفت وجود دارد و آن معرفت نفس است ، يعني خودشناسي درباب معرفت ، تكيه گاه فرهنگ هندي ، معرفه النفس است يعني اينكه انسان خود را بايد بشناسد ، خود را بايد كشف كند تمام رياضتهاي هندي هم براي رسيدن به اين مطلب است مي گويد اين را فهميدم كه يك اصل اين است كه در همه جهان يك معرفت و يك شناخت وجود دارد و آن شناخت و كشف كردن خود است . اصل دوم اينكه : هر كس خود را شناخت خدا را شناخته است و جهان را . ( از اينجاست كه مي گويم بايد ترجمه مي كرد معرفت نفس نه معرفت ذات ) اين هم حرف درستي است اين هر دو اصلي كه او مي گويد ، در كلمات پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين هست در كلمات اميرالمؤمنين در نهج البلاغه نيست ولي در غرر و درر آمدي هست مي فرمايد : معرفة النفس انفع المعارف ( 1 ) شناخت خود از هر شناختي سودمندتر است راجع به اينكه هر كس خود را شناخت ، خدا را شناخته و جهان را ، جمله ها از پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين هست به همين مضمون : هر كه خود را شناخت خدا را شناخته است .اصل سوم كه گاندي مي گويد من اين سه اصل را از مطالعه اپانيشادها كشف كردم اين است كه در همه دنيا يك نيرو و يك نيكي وجود دارد و بس آن نيرو ، نيروي تسلط بر خويشتن است هر كس بر