دنياي روح انسان - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقوله اي است ، صرفا يك بحث نظري نيست ، هر صاحب نظريه اي ناچار معتقد است كه در تعليم و تربيتهاي اخلاقي بايد دست روي نقطه اي گذاشت آنكه مثلا اخلاق را از مقوله عاطفه مي داند ناچار تكيه اش روي عاطفه است و بس ، و آنكه از مقوله اراده مي داند دست روي نقطه ديگري مي گذارد ، و آنكه از مقوله وجدان مي داند دست روي نقطه ديگري ، و همين جور حالا مي خواهيم بفهميم كه در اخلاق اسلامي بيشتر انگشت روي چه نقطه اي در روح انسان گذاشته شده است .

دنياي روح انسان

روح انسان يك دنياي عجيبي است عجيبترين دنياهاي عالم ، دنياي روح و روان انساني است . گاهي من پيش خودم دستگاه روح انساني را تشبيه مي كنم به يك دستگاه ضبط صوت ، اما نه دستگاه ضبط صوتي كه فقط يك نوار بشود روي آن گذاشت و همان يك نوار را بتوان به صدا در آورد ، ضبط صوتي را فرض كنيد و شايد چنين ضبط صوتهايي هم باشد كه در آن دهها و بلكه صدها نوار هست و در هر نواري صدايي ضبط شده است شما دست روي هر دگمه اي بگذاريد يكي از آن نوارها به گردش مي آيد و يك آواز مخصوص را مي شنويد مثلا دست روي يكي از دگمه ها مي گذاريد ، قرآن عبدالباسط مي خواند ، دست روي دگمه ديگري مي گذاريد ، يك نوار ديگر به حركت مي آيد و مثلا يك سخنران ، سخنراني مذهبي مي كند ، دست روي يك دگمه ديگر مي گذاريد ، نوار ديگري به حركت در مي آيد و مثلا يك آوازه خوان ، آوازه خواني مي كند بستگي دارد كه شما دست روي كدام نقطه بگذاريد .

حقيقتا روح انسان همين گونه است يعني خداي متعال استعدادهاي گوناگوني در وجود انساني گذاشته است مربيان بشر ، هر گروهي انگشت روي يكي از آن استعدادها گذاشته اند در نتيجه يك وقت شما مي بينيد ملتي به وجود مي آيد كه تمام اين ملت يكصدا حرفشان مثلا حماسه هاي سياسي و تعصبهاي ملي است
و غير از اين چيز ديگري نيست و گويي فقط اين يك نوار در وجود اينها به صدا در آمده ملت ديگري را مي بينيد كه در اثر اينكه انگشت روي نقطه ديگري از روح آنها گذاشته شده است همه دم از زهد و رياضت مي زنند ملت ديگر دم از چيز ديگر همچنين هر فردي دم از چيزي مي زند در وجود هر فردي همه اين استعدادها وجود دارد ولي انگشت روي يكي يا دوتا از اين استعدادها گذاشته و آن را به صدا در آورده اند ، باقي ديگر خاموش است هر مكتب اخلاقي ، انگشت روي يكي از خصلتهاي روح بشر گذاشته است .

حال ، آيا در ميان تمام اين دگمه ها يك دگمه وجود دارد كه اگر دست روي آن بگذاريم تمام اين نوارها به حركت در مي آيند و به طور هماهنگ كار خودشان را انجام مي دهند يا نه ؟ اين هم خودش سؤالي است هر مكتبي كه بتواند دست روي نقطه اي بگذارد كه با دست گذاشتن روي آن نقطه تمام استعدادهاي وجود انسان ، هماهنگ با يكديگر و بدون افراط و تفريط به حركت در آيند ، آن مكتب ، مكتب جامعي است اين مطلب را فعلا به عنوان مقدمه در نظر داشته باشيد تا وارد مطلب ديگري بشويم ، بعد ببينيد چگونه نتيجه گيري مي كنيم .

تحقير و تجليل نفس

در قرآن و در متون اسلامي ما به منطقي بر مي خوريم كه اگر وارد نباشيم شايد خيال كنيم تناقضي در كار است مثلا در قرآن وقتي سخن از نفس انسان يعني خود انسان به ميان مي آيد ، گاهي به اين صورت به ميان مي آيد : با هواهاي نفس بايد مبارزه كرد ، با نفس بايد مجاهده كرد ، نفس امارش بالسوء است ، اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي فان الجنة هي الماوي ( 1 ) هر كس كه از مقام پروردگارش بيم داشته باشد و جلوي نفس را از هوي پرستي بگيرد ، مأوي و جايگاه او بهشت است فاما من طغي و آثر الحياش الدنيا فان الجحيم هي الماوي ( 2 ) . ا فرايت من اتخذ الهه هواه ( 3 ) . آيا ديدي آن كسي را كه هواي نفس خودش را معبود خويش قرار داده است ؟ همچنين از زبان يوسف صديق نقل مي كند كه به يك شكل بدبينانه اي به نفس خودش مي نگرد ، مي گويد :

و ما ابرء نفسي ان النفس لاماره بالسوء ( 4 ) در ارتباط با حادثه اي كه مورد تهمت قرار گرفته است ، با اينكه صد در صد به اصطلاح برائت ذمه دارد و هيچ گونه گناه و تقصيري ندارد ، در عين حال مي گويد : من نمي خواهم خودم را تنزيه بكنم بگويم كه من بالذات چنين نيستم : و ما ابرء نفسي

1. سوره نازعات ، آيه 40 و . 41

2. سوره نازعات ، آيات 37 تا . 39 [ ترجمه : پس آن كس كه طغيان كرد و زندگي دنيا را برگزيد ، دوزخ جايگاه اوست ] .

3. سوره جاثيه ، آيه . 23

4. سوره يوسف ، آيه . 53

/ 108