سخن خواجه عبدالله انصاري - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است كه يك وقتي توفيق پيدا بكنم اين دعا را به فارسي ترجمه و مخصوصا شرح بكنم ، فلسفه ها و نكاتي را كه در اين دعاي شريف هست تشريح كنم و در اختيار فارسي زبانان خودمان قرار بدهم اين جزء آرزوهاي من است اميدوارم خداي متعال اين توفيق را به من عنايت كند و خود وجود مقدس علي بن الحسين سلام الله عليه از خداي متعال بخواهد كه اين توفيق براي من پيدا بشود حالا من قسمتي از اين دعا را مي خوانم براي همين نمونه ها هر كس كه اين مضمونها را بشنود و انساني را كه آرزويش اينجور شدن است و البته او اينجور هست و دارد به همه ياد مي دهد كه انسان اسلام بايد اينجور باشد در نظر بگيرد ، با خود مي گويد چگونه است كه اين كارها اينقدر ارزش و قيمت پيدا مي كند ؟ اين دعا هر قسمتش با صلوات شروع مي شود ، حضرت يك صلوات بر پيغمبر و آل پيغمبر مي فرستد ، بعد چند جمله دعا مي كند ، دو مرتبه صلوات مي فرستد و حال قسمتي از اين دعا : به خداي خود عرض مي كند :

اللهم صل علي محمد و آله و سددني لان اعارض من غشني بالنصح پروردگارا درود بفرست بر پيامبر و آل پيامبر ، و به من توفيق بده كه با آن كساني كه با من دغلي مي كنند ، به ظاهر دوستي مي كنند ولي در باطن مي خواهند به من بدي كنند معارضه كنم و اجزي من هجرني بالبر آن كساني كه مرا ترك و رها كرده اند ، دوستاني كه ديگر به سراغ من نمي آيند ، جزاي آنها را كف دستشان بگذارم چگونه ؟ در مقابل اينكه آنها مرا ترك كردند و ترك احسان كردند من نسبت به آنها برو احسان بكنم و اثيب من حرمني بالبذل پاداش بدهم آنكه مرا محروم كرده است ، به اينكه به او ببخشم و اكافي من قطعني بالصله و مكافات بدهم هر كس با من قطع رابطه مي كند : ارحام و دوستاني كه قطع صله رحم يا قطع صله مودت مي كنند ، [ به اينكه رابطه را برقرار كنم ] آنها مي برند ، من پيوند كنم مكافات من اين باشد كه آنها اين رابطه را مي برند من در مقابل وصل كنم ، آنها فصل مي كنند ، من وصل كنم و اخالف من اغتابني الي حسن الذكر مخالفت كنم با آن كساني كه از من غيبت مي كنند ، پشت سر من از من بدگويي مي كنند ، و مخالفتم با غيبت كن هاي خودم اين باشد كه پشت سر آنها هميشه نيكي آنان را بگويم . و ان اشكر الحسنه و اغضي عن السيه نيكيهاي مردم را سپاسگزار باشم و از بديهاي آنها چشم بپوشم اين چه آرزويي است براي انسان ؟ حالا اعم از اينكه ما خودمان اهل اين آرزوها باشيم يا نباشيم ، اهل اين عملها باشيم يا نباشيم ، آيا اينها يك امور قابل ستايش در حد اعلي هست يا نه ؟ آيا اين امور ارزش دارد يا ارزش ندارد ؟ گرانبها است يا گرانبها نيست ؟ ارزشش چه نوع ارزشي است ؟ آيا انساني كه اينگونه است ، در نظر ما يك قهرمان هست يا نيست ؟ قهرمان است اين قهرماني يعني چه ؟ راز اين قهرماني در كجاست ؟ اين است معني سؤالي كه هي طرح مي كنيم تا بعد جوابش را بدهيم : راز اخلاقي بودن اين كارها ، اين فكرها ، اين نيتها ، اين ميلها ، اين اراده ها در كجاست ؟

سخن خواجه عبدالله انصاري

تعبيري دارد خواجه عبدالله انصاري كه حالا شايد از خودش تعريف كرده به هر حال او مردم عارف وارسته اي بوده مي گويد : " بدي را بدي كردن سگساري است " يك كسي به آدم بدي مي كند ، انسان در مقابل بدي او بدي مي كند اين ، سگ رفتاري است چون اگر سگي سگ ديگري را گاز بگيرد او هم گازش مي گيرد " و نيكي را نيكي كردن خر كاري است " يك كسي به آدم نيكي مي كند ، انسان در مقابل نيكي او نيكي مي كند اين هم كار مهمي نيست نمي دانم ديده ايد يا نديده ايد ؟ هر كس مثل من دهاتي باشد ديده : يك الاغ وقتي كه شانه يك الاغ ديگر را مي خاراند ، او هم فورا شانه او را مي خاراند اگر ديد او شانه او را مي خاراند كه از اين خاراندن خوشش مي آيد ، فورا شانه رفيقش را مي خاراند " بدي را نيكي كردن كار خواجه عبدالله انصاري است " حالا يك چهارمي هم دارد : " و نيكي را بدي كردن كار ما مردم ايراني است " . شعري است در ديوان منسوب به اميرالمؤمنين مي فرمايد :




  • و ذي سفه يواجهني بجهل
    و اكره ان اكون له مجيبا



  • و اكره ان اكون له مجيبا
    و اكره ان اكون له مجيبا



" سفيه " نه معنايش ديوانه است ، بلكه يعني كسي كه رشد فكري و هدف داشته باشد ، كار او جنبه اجتماعي پيدا مي كند و ديگر جاي گذشت نيست واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (1) اميرالمؤمنين چنين سخني مي خواهد بفرمايد .

" و ذي سفه يواجهني بجهل " بسا هست آدمهايي كه رشد فكري ندارند ، با روي جهالت و ناداني خودشان با من روبرو مي شوند ، از من بدگويي مي كنند ، به من فحش مي دهند " و اكره ان اكون له مجيبا " [ و من كراهت دارم از اينكه پاسخ آنها را بدهم ] .




  • يزيد سفاهه و ازيد حلما
    كعود زاد في الاحراق طيبا (2)



  • كعود زاد في الاحراق طيبا (2)
    كعود زاد في الاحراق طيبا (2)



1. سوره فرقان ، آيه 63 [ ترجمه : و هرگاه كه مردم نادان به آنها خطاب كنند ، با سلامت نفس ( و زبان خوش ) جواب دهند ]

2. ديوان منسوب به اميرالمؤمنين علي عليه السلام ص . 11

/ 108