ارزش كار اخلاقي - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مي بينيم جواب اين سوال كه راز اخلاقي بودن چيست ، به اين سادگيها نيست ، بلكه از مشكل ترين مسائل فكري و پيچيده ترين مسائل فلسفي بشر است و از چند هزار سال پيش تا امروز هنوز فلاسفه جهان توافق نظري روي آن پيدا نكرده اند ما به جاي اينكه اول ملاكهاي اخلاقي بودن را در مكتبهاي اخلاقي بيان بكنيم و مثلا بگوئيم افلاطون درباره ملاك اخلاقي بودن چه گفته است ، ارسطو چه گفته است ، اپيكور چه گفته است ، غزالي چه گفته است ، در دنياي جديد ، فلاسفه اروپا هر كدام چه گفته اند ، به جاي اينها اول موارد ساده بسيار روشنش را ذكر مي كنيم بعد به تفسير مي پردازيم ، زيرا قبل از آنكه موارد فعل اخلاقي روشن بشود ، تفسير كردن چندان صواب نيست قبلا از موارد مسلم فعل اخلاقي ، مثالهايي از " ايثار " يعني غير را بر خود مقدم داشتن ، زحمت خود و آسايش ديگران را طلبيدن ، در قالب تاريخچه هايي از خارج و داخل دنياي اسلام ، و مثالهايي هم از يك مورد ديگر اخلاقيات يعني همدردي با دردمندان ذكر كرديم اكنون باز مي خواهيم به مثالهاي ديگري در اين مورد بپردازيم همه براي اين است كه مي خواهيم موضوع كاملا روشن بشود و قبل از ذكر مثالها ، براي اينكه شما به اهميت اين موضوع پي ببريد لازم است مطلبي را عرض كنم .

ارزش كار اخلاقي

كارهايي كه ما به آنها مي گوئيم كار اخلاقي ، مي بينيم فرقشان با كار عادي اين است كه قابل ستايش و آفرين و تحسين اند به عبارت ديگر بشر براي اين گونه كارها ارزش قائل است تفاوت كار اخلاقي با كار طبيعي در اين است كه كار اخلاقي در وجدان هر بشري داراي ارزش است يعني يك كار ارزشمند و گرانبها است و بشر براي خود اين كار ، قيمت قائل است آن قيمتي هم كه برايش قائل است نه از نوع قيمت و ارزشي است كه براي كار يك كارگر قائل است كه ارزش مادي به اصطلاح ايجاد مي كند و استحقاق مبلغي پول يا كالا در مقابل كار خودش پيدا مي كند ، بلكه يك نوع ارزش ما فوق اين ارزشهاست كه با پول و كالاي مادي قابل تقويم نيست آن سربازي كه جان خودش را فداي ديگران مي كند ، كارش كار با ارزشي است ولي ارزش آن از نوع ارزشهاي مادي نيست كه مثلا بگوئيم فلان عمله كارش ساعتي بيست و پنج تومان ارزش دارد ، معمار هشتاد تومان ، مهندس صد و پنجاه تومان ، آن ديگري پانصد تومان ، و خيلي بالا باشد ، مثلا مي گويند فلان كس آمد چاه نفت را خاموش كرد و براي هر ساعت كارش پنج هزار تومان ارزش قائل بودند ، بالاخره قابل تقويم به ارزشهاي مادي است .

كارهاي اخلاقي ، در ذهن و وجدان بشر داراي ارزش و قيمت است ، گرانبها است ولي نوع ارزشش با ارزشهاي مادي مقياس را هر اندازه بالا بگيرد متفاوت است آن يك ارزش ديگري است ، ارزشي است مافوق ارزشهاي مادي قضايايي كه از علي عليه السلام نقل كرديم ، قابل اين نيست كه بگوئيم اين كار علي را حساب بكنيد ببينيد چند ميليون تومان يا چند ميليارد دلار قيمت دارد اين با تومان و دلار قابل تقويم نيست البته ارزش و قيمت دارد ولي نوع ارزشش اساسا با اين ارزشها متفاوت است .

بعد از آنكه ثابت شد كه در ميان كارهاي انسان يك سلسله كارها هست داراي ارزش و قيمت ، آن هم نوعي ارزش كه با ارزشهاي مادي متفاوت است ، قهرا اين سوال پيش مي آيد كه توجيه اين ارزشها چگونه است ؟ يعني با چه فلسفه اي ، با چه مكتبي مي توانيم اين ارزشها و قيمتها را براي كارهاي اخلاقي بشر توجيه بكنيم ؟ به عبارت ديگر كدام مكتب مي تواند ارزش اخلاقي كار بشر را تفسير و توجيه و تاييد كند ؟ آيا همه مكتبها قادرند اين گونه كارها را توجيه كنند ؟ خود مكتب قادر است ؟ همه مكتبها قادر نيستند اكنون نمي خواهم اين مطلب را بسط بدهم اين را عرض كردم براي اينكه از حالا ذهن شما آماده باشد براي اين مطلب كه ارزشهاي اخلاقي را كدام مكتب از مكتبها مي تواند توجيه كند ، و كدام مكتب قادر به توجيه نيست ؟ مكتبهايي كه قادر به توجيه نيستند بعضي صراحت دارند ، به روي خودشان مي آورند ، خجالت هم نمي كشند ، انكار مي كنند مي گويند : " اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، كار اخلاقي انجام دادن از ساده دلي است ، آدم عاقل دنبال كار اخلاقي نمي رود ، دنبال خوشي و لذت مي رود جز سود و لذت هيچ چيز ديگري در عالم منطقي نيست " باز اين خوب است ، بالاخره مي گويد من مكتبي دارم كه نتيجه اش همين است ولي پاره اي از مكتبها ، جهان بيني شان ، فلسفه و اساس فكرشان همين نتيجه را مي دهد يعني به همين جا مي رسد اما به روي خودشان نمي آورند بلكه بر عكس ، مي گويند : ما هم به ارزشهاي اخلاقي قائل هستيم و براي انسانيت ارزش قائليم ولي با كدام مكتب ؟ ! اينها با آن اساسي كه تو چيدي جور در نمي آيد به هر حال ما بعدا روي اين مطلب بحث مي كنيم . حال مي پردازيم به مثالهاي ديگر براي اخلاقي بودن بعضي از كارها .

عفو و گذشت

اين خودش يك مسئله اي است حديث پيغمبر هم هست : ثلاث من مكارم الاخلاق : تصل من قطعك و تعطي من حرمك و تعفو عمن ظلمك ( 1 ) يك كسي درباره شما مرتكب خطا يا جنحه و يا جنايتي مي شود البته در اينجا بخشي از عمل مربوط به شخص شماست ، و بخش ديگر مربوط به جامعه مثل اينكه قاتلي مي آيد انساني را مي كشد ، كه اين عمل ، هم جنبه جنايتي دارد و هم جنبه اجتماعي سخن در آنجا است كه آن عمل به جامعه ارتباط ندارد و حقي در جامعه توليد نمي شود : يك كسي به شما تهمتي زده ، دروغي بسته ، از شما غيبتي كرده و از اين نوع كارها ، يا از همان كارها ولي نه از جنبه اجتماعيش بلكه از جنبه شخصي و فردي اش ، شما عفو و گذشت مي كنيد ، او تقاضاي بخشش مي كند ، شما هم مي بخشيد ، مي گذريد اين عمل نيز يك عمل اخلاقي تلقي مي شود ما فوق عمل عادي ، و يك نوع عمل قهرمانانه .

1. تحف العقول ( با ترجمه ) باب " مواعظ النبي و حكمه " ص 8 [ ترجمه : سه چيز از اخلاق بزرگوارانه است : به آنكه با تو قطع رابطه كرده است بپيوندي ، و به آنكه تو را محروم داشته است ببخشي ، و كسي را كه به تو ظلم كرده است عفو نمايي ] .

/ 108