سخن سري سقطي - فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كار اين انسان را شكر كرد ، يعني قدر اين كار را دانست ( يعني اين كار نزد خدا قدر دارد ) : شكر الله له و ادخله الجنه خدا قدر كار اين شخص را شناخت يعني عملا شناخت ، به اين معني كه به اوپاداش داد : او را به بهشت برد . همين [ حديث ] است كه سعدي در بوستان آورده :




  • يكي در بيابان سگي تشنه يافت
    برون از رمق در حياتش نيافت



  • برون از رمق در حياتش نيافت
    برون از رمق در حياتش نيافت



سعدي مي گويد "كله دلو كرد" ولي حديث مي گويد كفش خودش را دلو كرد .




  • كله دلو كرد آن پسنديده كيش
    به خدمت ميان بست و باز و گشاد
    خبر داد پيغمبر از حال مرد
    كه داور گناهان او عفو كرد



  • چو حبل اندر آن بست دستار خويش ( 1 )
    سگ ناتوان را دمي آب داد
    كه داور گناهان او عفو كرد
    كه داور گناهان او عفو كرد



رمز مطلب در كجاست كه اين كار نزد خدا و خلق خدا ارزش دارد ؟

سخن سري سقطي

مي گويند يكي از عرفا به نام " سري سقطي " مي گفت : من سي سال است كه استغفار مي كنم به خاطر يك " الحمد لله " كه گفته ام ، به خاطر يك شكري كه خدا را كرده ام : اني استغفر الله منذ ثلاثين سنه لقولي الحمد لله گفتند چطور ؟ گفت من در بغداد دكاندار بودم ( اين داستان را هم سعدي به شعر در آورده است ) يكوقت خبر رسيد كه فلان بازار بغداد را حريقي پيدا شد و سوخت . دكان من هم در آن بازار بود . به سرعت

1. يعني شال سرش را .

/ 108