فلسفه اخلاق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فقط و فقط در وجدان . قائل به وجدان و الهام فطري است . البته حرفش تا اندازه اي حرف درستي هم هست ما در قرآن كريم مي خوانيم : و نفس و ما سويها ، فالهمها فجورها و تقويها ( 1 ) . وقتي كه اين آيه كريمه نازل شد : تعاونوا علي البر و التقوي و لا تعاونوا علي الاثم و العدوان ( 2 ) مردي به نام وابصه آمد خدمت رسول اكرم ( ص ) قبل از آنكه سؤالش را طرح بكند رسول اكرم فرمود : وابصه ! آيا بگويم آمده اي چه از من بپرسي ؟ آمده اي از من بپرسي كه " بر " و " اثم " چيست ؟ گفت : بله يا رسول الله ، اتفاقا براي همين آمده ام نوشته اند پيغمبر اكرم دو انگشتشان را زدند به سينه وابصه و فرمودند : يا وابصة استفت قلبك استفت قلبك اين را از قلبت استفتاء كن، اين فتوا را از دلت بخواه يعني خداوند تشخيص بر و تقوا را ، و در نقطه مقابل تشخيص اثم را در فطرت انسان قرار داده و مسائل فطري را ديگر لازم نيست انسان برود از ديگري بپرسد ، بلكه بايد از قلب و وجدان خودش بپرسد جواب را از همين جا مي گيرد حال نمي خواهم بحث تفصيلي عرض بكنم كه در اينجا خيلي مطلب هست . اين هم يك نظر بنابر سه نظريه اول ، اخلاق از مقوله محبت بود ، ولي بنابر اين نظر ، اخلاق از مقوله تكليف است . نظريه ديگري در باب معيار اخلاقي [ بودن يك فعل ] داريم و