فلسفه اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اخلاق - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

من نمي خواهم خودم را تبرئه كنم چون مي دانم كه نفس ، انسان را به بدي فرمان مي دهد .

پس [ طبق اين آيات ] آن چيزي كه در قرآن به نام "نفس" و " خود " از او اسم برده شده ، چيزي است كه انسان بايد با چشم بدبيني و به چشم يك دشمن به او نگاه كند ، نگذارد او مسلط بشود ، و او را هميشه مطيع و زبون نگه دارد .

در مقابل ، ما به آيات ديگري بر مي خوريم كه از نفس - كه باز معنايش خود است - تجليل مي شود : و لا تكونوا كالدين نسوا الله فانساهم انفسهم ( 1 ) از آن گروه مباشيد كه خداي خود را فراموش كردند ، خدا هم خودشان را ، نفسشان را از آنها فراموشاند خوب اگر اين نفس همان نفس است چه بهتر كه هميشه در فراموشي باشد .

قل ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم ( 2 ) بگو باختگان ، زيان كردگان ، آنها نيستند كه ثروتي را باخته و از دست داده باشند يعني آن يك باختن كوچك است باختن بزرگ اين است كه انسان نفس خود را ببازد ، خود خود را ببازد و به اصطلاح اگزيستانسياليستهاي امروز خويشتن خود را ببازد ، ثروت ، سرمايه مهمي نيست ، بزرگترين سرمايه هاي عالم براي يك انسان ، نفس خود انسان است اگر كسي خود را باخت ديگر هر چه داشته باشد گويي هيچ ندارد ، كه به اين تعبير باز هم ما در قرآن داريم [ بنابر اين در قرآن از يك طرف ] تعبيراتي از قبيل فراموش كردن خود ، باختن خود ، فروختن خود ، به شكل فوق العاده شديدي نكوهش شده كه انسان نبايد خودش را فراموش كند ،

1. سوره حشر ، آيه . 19

2. سوره زمر ، آيه .15

/ 108