فلسفه اخلاق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فيض رساندن است . اين است كه در مكتب اسلام تمام احساسهاي اخلاقي ، از پيدا كردن " خود " و احساس واقعيت " خود " پيدا مي شود اگر انسان خود واقعي اش را پيدا كند ، مي بيند تمام به قول اينها ارزشهاي اخلاقي و نيز ضد اخلاقي ها معني پيدا مي كند بعد از اين است كه انسان مي بيند تمام اخبار اسلامي [ درباب اخلاق ] يك فلسفه خاص دارد و اخلاق در اسلام بر محور خودشناسي و احساس كرامت در خود واقعي است و اخلاق اسلامي بر اساس اين پايه بنا شده است پس معلوم شد كه از نظر اسلام در انسان واقعا دو " خود " وجود دارد ، ولي اين طور نيست كه در انسان دو " من " وجود داشته باشد جدا و مستقل از يكديگر [ آن دو " خود ) ] عبارتند از ] خود واقعي و خود طفيلي و پنداري يعني آن چيزي كه واقعا ناخود است و انسان " خود " مي پندارد آن خودي كه بايد با او مبارزه كرد و عجبها ، حسادتها ، تكبرها ، شهوترانيها و ظلمها از آنجا بر مي خيزد ، خود حقيقي انسان نيست خود حقيقي الهام بخش اسلام فطري است و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها ( 1 ) . اين بود تقرير مطلب از نظر اسلامي .