مشعلى فروزان در يك بيابان ظلمانى و تاريك - قرآن و معارف عقلی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن و معارف عقلی - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشعلى فروزان در يك بيابان ظلمانى و تاريك

به راستى اين آيه و نظاير آن در عصر تاريك و ظلمانى پيش از اسلام، كه خداشناسان آن روز، آفريدگار را برفراز ابرها در نقطه خاصى جستجو مى نمودند، به سان مشعل فروزانى است در ميان بيابان فرو رفته در تاريكى.

پيامبر اكرم اين حقايق علمى را در دورانى بر جامعه بشرى عرضه داشت كه پيروان توحيد (يهود)! خدا را از آسمان ها فرود آورده و در باغ (عدن) كه طراوت و صفاى خاصى داشت جاى داده بودند؛ حتى گاه گاهى صبحگاهان خرامان خرامان به گردش و تفريح مى پرداخت و روزى كه آدم وحوا از ميوه شجره منهيه خوردند، صداى خدارا در باغ شنيدند و خود را در لابه لاى درختان پنهان كردند و خداوند به تعقيب آنها پرداخت، سرانجام آنها را پيدا نكرد و صدا زد: كجاييد! آدم گفت: آواز تو را شنيدم خود را پنهان كردم.(1).

پيامبر عالى قدر موقعى اين حقايق را آورد، كه يهود، خدا را تا در خيمه ابراهيم فرود آورده و ابراهيم براى ازبين بردن هرگونه خستگى و كوفتگى كه بر ذات اقدس الهى مستولى شده بود، پاهاى خدا را مى شويد وغذاى چرب و مركب از گوشت گوساله و نان و كره و شير براى آفريدگار زمين و آسمان آماده مى سازد، تا خداوند با صرف غذا نيرو و قوت بگيرد.(2).

يا خداوند را در سرزمين (فنوئيل) نازل نموده تا با يعقوب كشتى بگيرد و اين زور آزمايى هم چنان ادامه داشت تا خداوند جهان احساس كرد كه بر رقيب خود نمى تواند پيروز شود از اين رو با ضربه فنى مخصوصى از دست يعقوب نجات يافت.(3).

روز نزول آيات سوره حديد، شاگردان ناخلف حضرت مسيح عليه السلام آن چنان وجود خدا را مادى و محدود مى دانستند كه دستگاه ربوبى را متهم به توالد و تناسل كرده؛ خداوند، با زاد و ولد مخصوص يك شركت سهامى خدايى تأسيس كرده است.

ايران آن روز در آتش جهل و تاريكى و دوگانه پرستى مى سوخت و الهه خير و شر و خدايان نيك و بد و پديد آرندگان نور و ظلمت بر مغزها حكومت مى كرد و هر خالق از مصنوع خالق ديگر بى خبر و ناآگاه بود.

آرى، در چنين دوران سياهى آن آموزگار الهى، به تعليم پروردگار جهان، پرچم توحيد، و معارف عقلى و فلسفى را به دست گرفت و با نداى هرچه نافذتر گفت:.

هان اى مردم، (وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير)خداوند شما مادى نيست، زمان و مكان او را مقيد نساخته است و او بر همه تسلط و احاطه دارد.

/ 81