بهانه اى به نام قضا و قدر
ماترياليست قرن بيستم كه انديشه خداوند و مسائل مربوط به ماوراى طبيعت را مولود انحطاط اقتصادى و بيچارگى ملت ها مى داند، در باره موضوع (قضا و تقدير) نيز همان نظر را دارد؛ ولى بايد توجه نمود كه قضا و قدر حتمى، مخصوص حوادثى است كه از اختيار بشر بيرون و از قلمرو اراده او خارج باشد؛ مانند سيل و زمين لرزه و خشكسالى. در اين موارد طراح و سازنده سرنوشت خداست، ولى در غير اين مورد، سازنده سرنوشت و تقدير كننده واقعى خود انسان است. اوست كه با اعمال خود، سرنوشت خود را تعيين كرده و كردار امروزه وى به سرنوشت آينده اش گواهى مى دهد.بنابراين هر نوع حالاتى كه برما حكومت مى كنند و رژيم هايى كه بر ما حكمرانى دارند و سيستم هايى از اقتصاد، كه اساس زندگى اقتصادى ما را تشكيل مى دهند، همگى زايده خواست و عمل ماست و قضاى الهى در سرنوشت ملت ها جز اين نيست كه خداوند از روز نخست بر اثر علم بى پايانى كه دارد، مى داند كه هر ملتى از روى اختيار و آزادى چه راهى را انتخاب خواهد نمود و همان را در حقّ وى مقدر مى نمايد؛ به عبارت ديگر از آن جا كه خدا مى داند ما چنين كارى را انجام خواهيم داد آن را در حقّ ما مقدر مى نمايند، نه اين كه چون مقدر نموده، ما آن را انجام مى دهيم.مذهبى كه بشر را به موضوع قضا و قدر معتقد مى سازد، با نداى دل پذير خود نيز همه امم و ملت ها را به يك اصل اساسى نيز متوجه ساخته و مى فرمايد:.(وَأَنْ لَيْسَ لِلإِنْسِانِ إِى ماسَعى؛(5).هر انسانى در گرو اعمال خويش است).خلاصه سخن اين كه، در روى دادهاى جهان، كه از قلمرو اختيار بشر بيرون است، از قضاى حتمى و تخلف ناپذير خداوند در اين قسمت چاره اى نيست و روى مصالحى كه او بر آن واقف است، آنها را تقدير مى نمايد.اما كارهايى كه مربوط به فرد و يا اجتماع است منظور از اين كه همه آنها قبلاً در كتابى نوشته شده يكى از دو معناى زير است:.1. كتاب يعنى افعال پيشين خود ما كه به دنبال آورنده آثار وضعى خود هستند. از آن جا كه ما در انجام مقدمات ومبادى، كمال آزادى را داشتيم، در اين صورت نتايج خوب و بد آنها نيز مربوط به خود ماست.2. كتاب (لوح محفوظ) از مراتب علم خداست و ضبط در آن كتاب، به اين معنا نيست كه بشر در برابر تقدير آن آلت بى اراده است، بلكه اطلاع و آگاهى خداوند از آينده هر فردى و يا جمعى كه از روى اختيار كارى را دنبال خواهد كرد و به امرى تن خواهد داد، سبب مى شود كه همان كار را در حقّ وى مقدر نمايد..(1). مجله دانشمند،سال 4، شماره 9.(2). بلاهاى اجتماعى قرن ما، ص73.(3). جوان و غريزه جنسى، ص71.(4). سفينة البحار، ج1، ص568، ماده (زهد).(5). نجم (53) آيه 39.