نمونه كوچكى از جنايت مسيحيان جغرافيايي - قرآن و معارف عقلی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن و معارف عقلی - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمونه كوچكى از جنايت مسيحيان جغرافيايي

تاريخ جنگ هاى صليبى و نبرد مسيحيان با ملت اسلام، از وقايع تلخ و جانگداز جهان بشرى است. در اين نبرد، پرده از چهره واقعى اين ملت متظاهر به بشر دوستى برداشته شد و جناياتى را به نام دفاع از دين و مذهب مرتكب گرديدند كه قلم از شرح و بيان آن ناتوان است، تا آن جا كه مورخ معروف فرانسوى، گوستاولوبون در باره آنان مى نويسد: قبايح اعمال و كردار مجاهدين صليب در تمام اين لشكر كشى ها حقيقتاً آنها را در رديف درنده ترين و بى شعورترين وحشى هاى روى زمين قرار داده بود. رفتار آنان باهم پيمانان خود، با دشمن، رعاياى بى گناه، نظاميان، زنان، اطفال، پير و جوان به كلى يك سان و در يك رديف قرار گرفته بود؛ يعنى بدون امتياز همه را غارت كرده و به قتل مى رسانيدند.

رفتار آنان با مسلمانان (بيت المقدس) طبق نوشته يك كشيش به قرار زير بوده است:.

(وقتى جمعيت ما برج و باروى شهر را گرفت يك منظره غريب و هولناكى در مسلمانان آشكار گرديد؛ يعنى ديده مى شد كه برخى سر از بدن جدا شده و اين يك درد كوچكى بود.

برخى چهره و صورت آنها از زخم هاى تير سوراخ و مشبك گرديده ناچار از بالاى ديوار خود را به زمين مى انداختند؛ جمعى تا مدتى به حالت جراحات باقى و بعد آنهارا در آتش انداخته و مى سوزانيدند. در گذرها و ميدان هاى بيت المقدس از سرها و دست ها و پاها، تل هايى تشكيل يافته از روى آنها عبور مى كردند.

ده هزارنفرى كه به مسجد عمر پناه برده بودند تمام آنها را طعمه شمشير قرار دادند و در معبد سليمان، خون به قدرى جارى بود كه لاشه هاى مقتولين در آن غوطه خورده و حركت مى كردند. اعضاى جدا شده مثل دست و پا و غيره و نيز بدن هاى بدون اعضا آن قدر جمع شده و روى هم ريخته بودند كه هيچ نمى شد آنها را از هم تميز داد....(21).

در حقيقت آنان مصداق روشن و بارز اين آيه بودند كه مى فرمايد:.

(إِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لايَعْقِلُونَ؛(22)بدترين چهارپايان نزد خدا كران و گنگانى هستند كه تعقل نمى كنند). خدا تعصّب كوركورانه را مرگ دهد.

(1). (إلا ابتغاء...) استثنا از (ابتدعوها) است و تقدير آيه چنين است: (ماابتدعوها إلا ابتغاء رضوان اللّه). براى كسب رضايت خدا، رهبانيتى را به وجود آوردند و در آغاز كارهدف الهى داشتند و برخى آن را استثنا از جمله (ماكتبناها) دانسته اند.

(2). ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج‏11، ص‏401 - 406.

(3). نهايه ابن اثير، ماده (رهب).

(4). طلاق (65) آيه 2 و3.

(5). نور الثقلين، ج‏5، ص‏355.

(6). نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 390.

(7). همان، خ‏204.

(8). ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج‏11، ص‏405.

(9). دائرة المعارف وجدى، ماده (رهب).

(10). ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج‏11، ص‏406.

(11). همان، ج‏1، ص‏404.

(12). همان، ج‏11، ص‏290.

(13). همان، ص‏411 - 412.

(14). همان طور كه گفته شد استثنا از جمله (ابتدعوها) است وجمله اى مانند (ماابتدعوها إى) در تقدير است.

(15). مجمع البيان، ج‏9، ص‏243.

(16). دائرة المعارف وجدى، ج‏3، ص‏297.

(17). مجمع البيان، ج‏9، ص‏243.

(18). دائرة المعارف وجدى، نقل از دائرة المعارف لاروس، ج‏3، ص‏897.

(19). ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج‏11، ص‏443.

(20). مائده (5) آيه 82.

(21). گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص‏407 - 410.

(22). انفال (8) آيه 22.

/ 81