با اين كه هدف آيه تحريك به انفاق و نيكوكارى است؛ ولى از آن جا كه بايد سرچشمه انفاق، ايمان به خدا و پيامبر او باشد، در آيه هاى هشتم و نهم به دلايلى كه پايه هاى ايمان به خدا را تحكيم مى نمايد، اشاره نموده است.براى اثبات صانع و ايمان به خدا، از نداى فطرت استمداد جسته و مى گويد: (وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ) يعنى من از شما پيمان براى خداشناسى گرفته ام و فطرت شما را با روح خداشناسى خميره كرده ام. به طور مسلم اين پيمان، پيمان زبانى و كتبى نيست بلكه پيمان فطرى و تكوينى است و بالطبع هر انسانى، بى اختيار متوجه خدا بوده و هست و روح توجه به آفريدگار در طول قرون در انسان تجلياتى داشته است و يك مطلب تا ريشه عميقى مانند فطرت نداشته باشد محال است تا اين اندازه ادامه پيدا كند و اگر خداشناسى از امور عادى(1) و اجتماعى بود با تحولات امم دستخوش تحول و تبدل مى گشت.آيه نهم مى گويد: براى اثبات رسالت پيامبر اسلام كافى است كه به قرآن او توجه كرده و آيات آن را بررسى نماييد. يك بررسى اجمالى كافى است كه اثبات كند اين كتاب، برنامه الهى و آورنده آن يك انسان است بر اين اساس، ارتباط اين دو آيه با ماقبل و مابعد، روشن است.