وضع زندگى بسيارى از مردم كشورهاى صنعتى كه هر روز به هوس هاى سركش خود رنگ تازه اى مى دهند، بهترين گواه گفتار ماست. شما از زرق وبرق صنعت آنها چشم بپوشيد و پايه عواطف آنها را به دست بياوريد. آيا اين همه تلفات سنگين جنگ هاى جهانى اول و دوم، دل هاى آنها را متأثر ساخت! عواطف درميان آنها به قدرى تنزل يافته كه ديگر پيوند خويشاوندى از دايره اقوام درجه اول (پدر و مادر و پسر و دختر) تجاوز نمى كند و ساير خويشاوندان، مانند دايى و عموو... تقريباً با بيگانگان يكسانند و طرز معاشرت والدين با فرزند، روى يك محاسبه دقيق مادى است كه هرگز نمى توان نام آن را عاطفه نهاد؛ از عواطف و سجاياى انسانى كه بگذريم، دين و مذهب در ميان آنها پديده اى ملى است و اثر و معنويت خود را از دست داده است و دينداران واقعى، كه به راستى به آن معتقد باشند، در ميان آنان بسيار كم است.