سجده انسان معمولاً با گذاردن اعضايى، از جمله پيشانى و احياناً چانه(7) بر زمين انجام مى گيرد، اين هيأت ظاهرى سجده است ولى روح آن، همان ابراز تذلل و فروتنى در برابر معبود مى باشد.در اين جا اين مسأله مطرح مى گردد كه آيا در تحقق (سجده) كه هدف از آن كمال خضوع است، لازم است كه هيأت خاصى وجود داشته باشد و بدون تحقق آن، نمى توان اين لفظ را به كار برد يا اين كه ملاك و ميزان آن، ابراز خضوع و فروتنى است و در هر كجا اين امر محقق گردد، مى توانيم لفظ سجده را به كار ببريم، هرچند همان هيأت خاص وجود نداشته باشد و اگر هم به آن هيأت خاص، سجده مى گوييم، از اين نظر است كه يك چنين هيأت در نظر مردم حاكى از غايت تواضع و خضوع است و در حقيقت طريقى است براى اظهار كوچكى و فروتنى.قرآن در اين مسأله راه دوم را انتخاب مى كند و هر نوع تذلل و كوچكى را - كه به هر صورتى تحقق پذيرد -، سجده مى نامد و روش عرف و عقل نيز در نام گذارى و به كار بردن الفاظ همين است؛ مثلاً روزى لفظ چراغ در چراغ هاى محقرى به كار مى رفت كه براى خود شكل و وضع خاصى داشت و از هيچ نظر قابل مقايسه با چراغ هاى پرفروغ امروز نبود، ولى چون خاصيت و اثر همان چراغ هاى ديرينه در چراغ هاى امروز، به صورت كامل ترى موجود است، از اين نظر لفظ مزبور، بدون هيچ گونه تغييرى به نور افكن هاى قوى و نيرومند نيز اطلاق مى شود.