علاوه بر مسأله ايمان، كه خود محرك انفاق است، آيه هاى مورد بحث دو نكته ديگر را تذكر مى دهند كه خود موجب روآورى و اقبال به انفاق است:.1. در آيه هفتم موضوع استخلاف و جانشينى انسان را در اموالى كه در اختيار دارد، پيش مى كشد و منظور از جانشينى، يا جانشينى بشر از ناحيه خداست كه در اين عرصه به نمايندگى از آفريننده و مالك اصلى اموال در آن تصرف مى كند و يا جانشينى از امت هاى گذشته است كه دسترنج آنها، به صورت سود خالص در اختيار او قرار گرفته است و در هر صورت بشر بايد متوجه شود مال خود را نمى بخشد و او در اين اموال سمتى جز نمايندگى ندارد و از اين نظر نبايد بخل بورزد. مؤيد احتمال اول (نمايندگى از خداوند) اين است كه در آيه پيش از آن، آسمان ها را ملك خدا دانسته است و قهراً مالكيت انسان مالكيتى ظاهرى و صورى و به صورت نمايندگى از مال واقعى خواهد بود.2. در آيه دهم خدا را وارث زمين و آسمان ها معرفى نموده و از اين راه متذكر مى شود كه اموال سرانجام از دست شما گرفته خواهد شد، پس چه بهتر از اين فرصت موقت كه در اختيار داريد براى كسب خشنودى خدا انفاق كنيد.