با توجه به جمله (إى ابتغاء رضوان اللّه)(14) به دست مى آيد كه نظر پايه گذاران رهبانيت در آغاز كار، به دست آوردن رضايت خدا بود؛ زيرا رهبانيت در حقيقت يك نوع عهد و نذر و عقيده و پيمانى با خدا بود كه راهب جان و تن را بر عبادت وقف كند، ولى بعدها به شرايط اين پيمان وفادارنبوده تخلف هاى زياد ديده مى شد.اين معنا (كسب رضايت) را روايات، توضيح بيشترى مى دهند. ابن مسعود از پيامبر اسلام ق نقل مى كند:.روزگارى پس از حضرت مسيح، زمامداران بر مردم مسلط شدند و آتش نبرد ميان آنها و مؤمنان شعله ور گرديد وعده زيادى از مردان با ايمان كشته شدند و اقليت ناچيز احساس كردند كه اگر در برابر آنها بيش از اين مقاومت نمايند، همه آنها نيز كشته شده و در نتيجه آيين مسيح منقرض مى شود. براى جلوگيرى از انقراض، به غارها پناهنده شده و در انتظار پيامبرى كه مسيح از طلوع آن خبر داده بود به سر بردند.(15).تاريخ از اين ستمگر ديسيوس رومى نام مى برد كه دسته زيادى را كشت و گروهى به كوه ها و صومعه ها پناه بردند؛ ولى بر اثر مرور زمان، فكر رهبانيت پديد آمد.(16).روايتى كه ابن مسعود از پيامبر نقل مى كند اساس كار آنها را تحسين مى كند، آن دسته براى حفظ آيين خدا خانه و كاشانه را ترك نموده و رهسپار كوه ها و غارها شدند و قرآن نيز آغاز و هدف آنهارا در باره انزوا از اجتماع مى ستايد و مى گويد:.نظر آنها از پناهندگى به بيغوله ها كسب رضاى خدا بوده است. چنان كه مى فرمايد: (ابتغاء رضوان اللّه؛ كسب رضاى خداوند). بنابراين رهبانيت به معناى انزوا از اجتماع براى منظور ديگرى بوده و آن حفظ آيين مسيح و جلوگيرى از انقراض شريعت آن حضرت بوده است؛ زيرا در آن روز حفظ آيين جز در سايه انزوا و گوشه گيرى امكان نداشته است ولى اين كار كه در آن روز در شرايط خاصى براى حفظ آيين بوده، كم كم به صورت ديگرى در آمد و آن اين كه گروهى از انسان ها در هر شرايط و در تمام امكنه و ازمنه، از اجتماع بيرون رفته و جان و تن را در بيغوله ها وقف بر عبادت سازند!.