عوامل سنگدلي - قرآن و معارف عقلی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن و معارف عقلی - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عوامل سنگدلي

نكته حساس در اين آيات همان موضوع قساوت و سنگدلى است كه دامنگير گروهى از گذشتگان از اهل كتاب بوده است و آن گروه از مردمى كه داراى زندگى مرفه طولانى اند نيز دچار چنين حالت روانى مى گردند. اكنون بايد ديد عوامل سنگدلى و تهى شدن از هر نوع عواطف انسانى چيست‏فقر و تهى دستى، محروميت و ناكامى، ريشه عقل و ايمان را مى سوزاند و در برابر آن، تن آسايى و فرورفتن در كام لذايذ و پاسخ مثبت گفتن به خواسته هاى بى شمار دل و به اصطلاح قرآن، در جرگه (مترفين) قرار گرفتن و در اشباع تمايلات نفسانى حد و مرز نشناختن، طراوت زندگى را ازبين مى برد و حالت روانى خاصى در انسان به وجود مى آورد كه قرآن آن را (قساوت) و سنگدلى مى نامد و بايد بهتر زيستن را، كه هدف پيامبران و مصلحان حقيقى اجتماع است، درحدّ فاصل (محروميت) و (ترف) (عياشى بى حد و حساب) جستجو كرد.

گاهى تصور مى شود كه راه اساسى براى بهتر زيستن، همان سنگين كردن كفه هاى مادى زندگى و سرگرم ساختن مردم با برنامه هاى متنوع مادى است، غافل از اين كه تا به موازات پيشرفت در مظاهر لذت جسمى، در قسمت هاى معنوى - كه بر اساس اعتقاد به خدا و روز رستاخيز است - پيشرفت حاصل نشود زندگى سعادتمندانه به وجود نمى آيد؛ زيرا به گواه تجارب زندگى، توجه فوق العاده به ظواهر فريبنده زندگى مادى، دل را - كه بايد كشتزار فضايل باشد - مى ميراند و در چنين دلى فضايل انسانى و سجاياى اخلاقى چون مهر و محبت، عاطفه و ترحم، فتوت و جوانمردى، عفت و پاكى، صدق و صفا كمتر پيدا مى شود؛ زيرا اين گونه فضايل در مسير زندگى، محدوديت خاصى به وجود مى آورد و كسى كه مى گويد زندگى براى لذت بردن است و بس، چنين محدوديت هايى را بلاى جان خود مى داند.

اسراف در شهوات و مستى نعمت، نه تنها عواطف و فضايل انسانى را ازبين مى برد، بلكه باعث ستيزگى با مناديان حق و عدالت، تقوا و پرهيزكارى، عفت و پاكدامنى مى شود. از اين رو همواره مترفين با پيامبران در دو جناح مخالف قرار داشته اند و قرآن صفات برجسته مترفين را در ضمن آيه هايى بيان كرده است:.

1. مترفين و هواداران لذت بى حد و حساب، همواره رسالت آسمانى پيامبران را، كه براى محدود كردن هوس هاى سركش آنها فرستاده شده بودند، انكار مى كردند تا از زير بند قوانين دينى آزاد باشند، چنان كه مى فرمايد:.

(وَماأَرْسَلْنا فِى قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إى قالَ مُتْرَفُوها إنّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ؛(1).

ما هر موقع به نقطه اى پيامبر مى فرستاديم مترفين آن جا مى گفتند ما رسالت شما را منكريم).

2. گناه و طغيان اثر مستقيم خوش گذرانى و مستى نعمت است و باعث نابودى مى شود. چنان كه مى فرمايد:.

(وَإذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيها؛(2).

هر موقع بخواهيم ملتى را نابود كنيم به متنعمين و برخورداران آنها دستور (اطاعت) مى دهيم، ولى آنها راه طغيان و گناه را پيش مى گيرند).

3. قساوت و سنگدلى از آثار غرق شدن در لذايذ مادى است و در آيه 16 در باره دسته اى از اهل كتاب چنين مى فرمايد:.

(فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛.

عمر دراز (و لذت بى شمار) باعث قساوت قلب آنها شد).

نكته حساس بحث ماهمين صفت اخير دنياپرستان است كه درپى آن، فضايل انسانى و سجاياى اخلاقى و عواطف از دل دورى مى گزيند؛ دل از هيچ منظره عبرت انگيزى متأثر نمى شود و رهنمايى پيامبران و مناديان عدالت در آن اثر نمى گذارد.

/ 81