اسلام بر خلاف نظر مادى به كيفيت عمل مى نگرد، نه به حجم و كميت آن؛ يك عمل ناچيز اگر سرچشمه آن ايمان و اخلاص باشد، به مراتب ارزشش بالاتر از آن كارى است كه حجم بزرگى دارد، ولى سرچشمه آن خودخواهى، و كسب مقام و نام ونشان است.در جنگ تبوك مسلمان پاكدلى يك روز در نخلستانى در برابر دو من خرما كاركرد؛ نيمى از آن را به خانه خود برد و نيم ديگر را براى كمك به هزينه جنگ به انبار ارتش اسلام تحويل داد و درهمان وقت عبدالرحمان عوف با چهار هزار دينار به حضور رسول خدا وارد شد. گروهى كوتاه فكر كمك عبدالرحمان را ستوده و هديه آن مسلمان فقير را به باد مسخره گرفته و خدمت او را ناچيز شمردند و انفاق بزرگ عبدالرحمان را - كه آلوده به اغراض دنيوى بود - به رخ وى كشيدند. قرآن آنان را چنين توبيخ فرمود:.(الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِى الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَيَجِدُونَ إى جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَاب أَلِيم؛(3).كسانى كه به مؤمنان راغب به خير (در باره دادن صدقه) و به كسانى كه بيش از مقدور خود ندارند خرده مى گيرند و آنها را مسخره مى كنند خداوند مسخره آنهارا تلافى نموده و براى آنها عذاب دردناك است).براساس اين مطلب، آيه دهم خدمات و انفاق و جهاد و مبارزه كسانى را كه پيش از فتح مكه در اين راه گام برداشته اند برخدمات افرادى كه پس از فتح وارد كار شده اند ترجيح مى دهد؛ زيرا خدمات دسته اول يقيناً آلوده به هوا و هوس نبوده است، ولى گروه دوم، موقعى خدمت كرده اند كه سطوت اسلام سراسر عربستان را فراگرفته بود و مؤمن و منافق به دليل نفوذ اسلام، گرد آن جمع شده بودند.